زیارت عاشورا - 1401/9/14 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
ای از همه کس حزن صدای تو حزینتر
در فاطمیه جلوهی روی تو غمینتر
در سینهی محزون چقدر زمزمه داری
از بس که به دل، درد و غم فاطمه داری
این ابروی درهم ز دلی غمزده حاکیست
الحق و الانصاف غم چادر خاکیست
چون دیدهی دل بر موی آشفتهات افتاد
در سینه دو صد صحبت ناگفتهات افتاد
این حالت آشفته ز چشمان تو پیداست
این صحبت ناگفته ز هجران تو پیداست
ورنه همه دم روضهی مظلومه نخوانی
در کوه و بیابان و در و دشت نمانی
تا مادر مظلومه جوانمرگ شد ای وای
گلزار نبوت همه بیبرگ شد ای وای
داغی که از آن پیر شدند آل نبی زود
نیلی شدن چهرهی ناموس علی بود
پرسند اگر از تو چرا یاس کبود است
گویی به خدا جای کف دست یهود است
باز آی که در نالهی خود نام تو را خواند
با دیدهی آلالهی خود نام تو را خواند
ای خیمهنشین غم زهرا به کجایی
مادر پس در منتظرت مانده بیایی
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/13 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد
از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد
وای از دلی که با همه مانوس شد ولی
نزدش فقط امام زمان ناشناس شد
دل را چه شد که با همهی لطفهای او
نسبت به ذکر و یاد ولیّ کم حواس شد
بنده چنین خراب و بدون بها نبود
دور از امام شد که چنین آس و پاس شد
گریه کفایت از غم هجران نمیکند
کارم برای آمدنش التماس شد
تبیین راه حق شده تکلیف این زمان
رحمت به هر کسی که وظیفهشناس شد
تابید نور علقهی زهرا به سینهها
صحن علی وسیلهی این انعکاس شد
گفتند با علی که کتاب خدا بس است
برهان مجرمان سخنی بیاساس شد
وای از مصیبت تن زخمی فاطمه
با هر تکان دومرتبه خونین لباس شد
آنقدر گل به هر طرف آشیانه کاشت
تا هر کجا خانه پر از بوی یاس شد
گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او
از درد استخوان شکسته خلاص شد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/1۲ - فاطمیه - حاج منصور ارضی
اگر چه بار معاصی به شانه آوردم
مرا کمک بده تا که دوباره برگردم
خراب شد دلم از دست خدعهی نفسم
چنان خراب شدم من که از همه طردم
حجابِ معصیتم بست راه چشمم را
خودم به غفلتم اینگونه سایه گستردم
چقدر وضع مرا دیدی و دلت خون شد
مرا ببخش امام زمان غلط کردم
اگر نبود دعاهای خیر و مغفرتت
هلاک میشدم از موج فتنهها هر دم
به غیر کرب و بلا حاجتی طلب نکنم
منی که از همه غیر از حسین دلسردم
به لطف نوکریام در عزای فاطمیه
ولاء و دوستیات را به دل پروردم
دلم خوش است به این اشکها که مرحمت است
دلم خوش است که با تو دوباره همدردم
بگو فقط به چه جرمی زدند فاطمه را
اگر نمردم از این داغ و روضه نامردم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/۱۱ - فاطمیه - حاج منصور ارضی
نمیخواهد مرا آن یار، که دنیاست خواهانش
همان که کشته ما را ماجرای وصل و هجرانش
از آن روزی که فهمیدیم صحرا خیمهگاه توست
همیشه غبطه میخوردیم بر ریگ بیابانش
دل مجنون شکست و قصهی لیلی زبانزد شد
همیشه رسم عشق این بوده عاشق داده تاوانش
قفس یا قصر فرقش چیست وقتی یار آنجا نیست
زلیخا هر کجا یوسف نبوده بوده زندانش
همین آشفته حالیها نیاز وصل معشوق است
پشیمان میشود هر کس نمیگردد پریشانش
برای رزق گریه چشمپوشی کن ز مال غیر
که ابری اینچنین پایان نخواهد یافت بارانش
حضور تو میان شهر ما حاشا نمیگردد
کدامین سنگفرش کوچه خواهد کرد کتمانش
غریب بیمحلیها تو هم مثل حسن هستی
همان مرد کریم کوچهها جانم به قربانش
امید آخر هر بچه شیعه چادر زهراست
برای اینکه برگردی گره خوردم به دامانش
تو را جان همان پهلو شکسته زودتر برگرد
همان خانم که میخ در افتاد بر جانش
فقط ای کاش آتش صورت او را نمیسوزاند
میان آن همه شعله گمانم نیست امکانش
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/10 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
ای برترین بهانهی ذکر مدام من
کی مورد پسند تو گردم امام من
از بس که ماندهام ز مسیر تو بیخبر
شرمندهام ببخش قصور مدام من
دادم که دوستان شهیدم دعا کنند
آدم شوم چه سود از این فکر خام من
دارم امید اذن شهادت بگیرم و
همراه با قیام تو باشد قیام من
بیدار کن به یک نظرت روح غافلم
تا طعم مرگ را نچشاندی به کام من
با خویش باد حادثهها میبرد مرا
بی نفعِ دعای تو هر صبح و شام من
تا حال هم به لطف تو آوردهام دوام
ور نه نبود در ره خدمت دوام من
خود را شبانه روز ملامت کنم که حیف
آخر نشد شبیه مرامت مرام من
عیب از من است ای گل بی خار فاطمه
محض رضای او بده حُسن ختام من
من همنشین خیمهی هر روز روضهام
جای دگر بنا نشود این خیام من
یاد هلال یک شبهی زینبم که گفت
باشد برادرم نشدی هم کلام من
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/5/4 - حاج منصور ارضی
روز را شب میکنم با درد بی بال و پری
بین عالم نیست از این درد درد بدتری
ماجرای من شده مانند مرد یخ فروش
آب دارد میشود عمر و ندارم مشتری
نیمه ی شب از خیابانها سراغم را بگیر
روزگار عاشقی یعنی همین دربه دری
گریه هایم را بگیری زیر گریه میزنم
هر چه را دارم بگیر از من بده چشم تری
کربلایم دیر دارد میشود کاری بکن
بی کسی ام را نکن با دوری ات یادآوری
یا ولی الله کارم لنگ گوشه چشم توست
رب نمی بخشد مرا تا از گناهم نگذری
نوجوان بودم شدم دیوانه ی کوی حسین
با همان صدق و صفای روضه های کوثری
تازه میگردد برایم روضه ی عصر دهم
تا می افتد چشم من بر پوشیه بر روسری
بچه های فاطمه از قافله جا مانده اند
ساربان آهسته تر داری مگر سر میبری
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/4/28 - حاج منصور ارضی
یک بار هر که را بخری با عیار خویش
سرگرم گریه میشود و کار و بار خویش
مثل پدر شکسته شدی و دچار ما
ما هم شدیم غرق گناه و دچار خویش
یوسف به چاه رفته ز خودخواهی یکی
کنعانیان شدند عقوبت ز کار خویش
تنها شدم بگیر سرم را به دامنت
شاید که از فراق تو مُردم کنار خویش
هی آه میکشی که ندیدم چرا تو را
هی آه میکشم که ندیدم نگار خویش
یک لحظه چشم من به در بسته ات نخورد
اما نمانده ام سر قول و قرار خویش
یک هفته پیر شدم اما نیامدی
یک هفته خسته تر شدی از انتظار خویش
مثل گدا نشسته ام اینجا که فاطمه
مهمان کند مرا سحری با انار خویش
تا صبح حشر خاک سر کوی حیدرم
بس که بغل گرفته مرا با غبار خویش
بیهوده از بهشت خدا دل نکنده است
آدم سگ نجف شده با اختیار خویش
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات