زیارت عاشورا - 1398/10/15- فاطمیه - حاج منصور ارضی
در لجنزار معاصی از بها افتاده ایم
دور از مولای خود در تنگنا افتاده ایم
راه را گم کرده و بیراهه دائم میرویم
در غل و زنجیر اوهام خطا افتاده ایم
کیست بیچاره تر از ما بندگان بی پناه
از امام عصر از مولا جدا افتاده ایم
برکت از اموال مردم رفت مشکل از کجاست؟
گیر مال شبهه و مال ربا افتاده ایم
رنگ ایمان رفته از این شهر تقوا رفته است
وای برما شاید از چشم خدا افتاده ایم
«منتقم» خون شهیدان ریخت دیگر العجل
به امید فتح در راه شما افتاده ایم
با تمام غصه ها از رحمت صاحب زمان
در پناه خیمه ی خیر النساء افتاده ایم
هیچکس ما را زمین افتاده در دنیا ندید
در نجف تنها به پای مرتضی افتاده ایم
فاطمیه آمد و ما هم به حال گریه بر
چادری که مانده زیر دست و پا افتاده ایم
یاد آن ساعت که در افتاد روی فاطمه
یاد مظلومیت آل عبا افتاده ایم
یاد درد سینه ی زهرا میان بسترش
یاد آن مظلومه بر حال بکاء افتاده ایم
مسجد ارک - 1398/10/14 - شب اول فاطمیه - حاج منصور ارضی
مسیر رود خروشان به دامن دریاست
به خون خویش تپیدن کمال این دنیاست
بدون دست علمدار دیدنی تر شد
لباس سرخ شهادت به قامتت زیباست
به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه
کنار علقمه میهمان حضرت زهراست
سلام بر تن پاک تو و ابومهدی
که عاشقانه در آغوش سیدالشهداست
زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی
شهادت تو سرآغاز مرگ امریکاست
تقاص خون تو را صهیونیست پس بدهد
به گور میبرد این آرزو علی تنهاست
نوشته روی عَلَم قاسم سلیمانی
به روی شانه ی تو پرچم علی بالاست
ز کربلای چهار و شلمچه جا ماندی
ولی قرار تو و دوستان تو دی ماه ست
کسی که فاطمیه جام وصل مینوشد
میان شعله اگر دست و پا زند گویاست
میان آن در و دیوار مادر ما سوخت
میان آن در و دیوار محشری برپاست
زیارت عاشورا - 1398/10/14- حاج منصور ارضی
دخیل عشق را هر کس به پای یار میبندد
یقینا راه دل را بر روی اغیار میبندد
طریق عشق را بی زخم رفتن از محالات است
چه خوشبخت است آنکه بر کف پا خار میبندد
پی تذهیب نفست باش تا صاحب نفس گردی
بدون گردگیری آینه زنگار میبندد
تمام اعتبار نام مجنون بسته بر لیلاست
اگر دلداده نام خویش بر دلدار میبندد
اگر دنبال دریایی ز چشمه سار خواهش کن
ضرر کرده است آنکه دل به آب انبار میبندد
دلیل ناله ی نیمه شبی، آه سحرگاهی ست
سحر بار خودش را مومن بیدار میبندد
کمال چشمها در رفت و آمد کردن اشک است
عمارت گر شود متروکه، تار میبندد
بیا آقا برای مادرت روضه بخوان حالا
بخوان روضه که دارد مادر تو بار میبندد
تو گیر افتاده ای در کوچه ای که مادرت افتاد
مسیر بازگشتت را در و دیوار میبندد
علی آن دستمال زرد جنگ خویش را حالا
به روی زخم بال خانمی تب دار میبندد
کسی که ربنای او تعادل بخش عالم بود
قنوت خویش را این روزها دشوار میبندد
زیارت عاشورا - 1398/10/13- حاج منصور ارضی
یک قطره بودم گفت آخر سر به دریا میرسی
درمانده بودم گفت با تقوا به یک جا میرسی
هرکار کردم یادتان باشم فقط در جا زدم
غافل از این که تو همین امروز و فردا میرسی
دیشب که مسجد آمدم رندی صدایم کرد و گفت
با این ادا اطوارها حتما به آقا میرسی!
شیخ مقدس ها فقط روی شما را دیده اند
پس کِی به داد این گدای بی سر و پا میرسی
این جمعه های بی وفا ما را مسلمانت نکرد
ما خود برایت مانعیم آقا واِلّا میرسی
منزل به منزل به تمام عاشقان سر میزنی
امید دارم یک سحر هم منزل ما میرسی
مکه، مدینه، سامرا، کوفه، نجف، کرب و بلا
از چه مسیری آخر ای دلدار زهرا میرسی
امروز که از مادرت زهرا عیادت میکنی
بوسه به زخم پهلویش نزن تا میرسی
ای انتقام پهلوی آزرده ی زهرا بیا
ای انتقام سیلی و انسیة الحوراء بیا
زیارت عاشورا - 1398/10/12- حاج منصور ارضی
پنهان کنم چگونه هویدایی تو را
یا بین سینه شرح دلآرایی تو را
ظرف مرا شکستی و حالا نشسته ام
تا رو کنم حکایت لیلایی تو را
«نفسی لک الوقاء» به عالم نمیدهم
بنده شدن به درگه مولایی تو را
خیلی دعا برای دلم کرده ای ولی
خیلی شکسته ام دل زهرایی تو را
در غفلت زمانه فراموش کرده ام
درد غریبی و غم تنهایی تو را
باید چه کرد این همه رسوایی مرا؟
باید چه کرد این همه آقایی تو را؟
دل مرده ام ولی به حسینیه آمدم
تا جستجو کنم دم عیسایی تو را
با گریه گفت زینب کبری، برادرم
سنگی شکسته روی تماشایی تو را
دیروز آیه خواندی و با خیزران یزید
برهم زده بلاغت و شیوایی تو را
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1398/10/11- میلاد حضرت زینب سلام الله علیها - حاج منصور ارضی
ای خبر ناله ی سحری صاحب الزمان
از درد ما که با خبری صاحب الزمان
ما ندبه های پشت سر مرکب توایم
پایان راه در به دری صاحب الزمان
دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم
شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان
عید آمده به صاحب خود سر نمی زنیم
ای که امید چشم تری صاحب الزمان
عیدی ما رضایت تو و بخشیدن شماست
ما را نمی شود بخری؟ صاحب الزمان
حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است
بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان
ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست
آقای سامرا، نظری، صاحب الزمان
امشب دعا به حال دل تنگ ما نما
از کربلا که می گذری صاحب الزمان
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1398/10/10- حاج منصور ارضی
قبول کن تو مرا تا که مستجاب شوم
دوباره گریه کن مادرت حساب شوم
مرا خراب خودت کن، خراب غیر نکن
ز محضرت بروم هر کجا خراب شوم
به هر دری که زدم قبل تو جواب شدم
به هر دری بزنم بعد تو جواب شوم
خودت کشیده ای ام از چاه معصیت بیرون
نخواستی که زمین گیر منجلاب شوم
بیا که سوختم از درد دوری ات عمری
بگو چقدر بگو تا به کی عذاب شوم
به برکت نظرت در عزای فاطمیه
دوباره نوکر این خانه انتخاب شوم
زمان روضه ی سخت بتول چون اسپند
میان شعله ی آتش پر التهاب شوم
چه عاشقی ست که با درد، فاطمه فرمود
فدای غربت و اشک ابوتراب شوم
برای اینکه نبندند دست حیدر را
به خون سینه ی خود پشت در خضاب شوم
سریع فضه بپوشان رخ کبودم را
علی خجل بشود، از خجالت آب شوم
حسین تشنه نماند حسین را دریاب
فدای تشنگی اش زیر آفتاب شوم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات