ساکن میخانه‎ام تا حلقه بر در می‎زنم
هوشم و مستانه دم از عشق حیدر می‎زنم

مست اگر هستم مرا جام ولایت داده‎اند
باده‎ی حب علی از جام کوثر می‎زنم

روسیاه از جُرم اما روسفید از حبّ او
با علی صیقل بر این روح مکدر می‎زنم

دم ز مولایم نه تنها با زبان با فعل خیر
با همه ایمان از آن جان مطهر می‎زنم

از همان روزی که گشتم از اضافات گِلش
تا کنون دارم می الله اکبر می‎زنم

در دو عالم حیدر کرار مولای من است
دم ز اوصاف تولایش مکرر می‎زنم

دیدم از روز ازل، دل را به صحرای غدیر
دست بیعت اینچنین بر دست دلبر می‎زنم

با نگاه لطف مولا انتخابم کرد و گفت
من خودم نام تو را در متن دفتر می‎زنم

شاه دین پوشان چون رخت غلامی بر تنم
گفت بر پیشانی ات خود مهر نوکر می‎زنم

اختصاصم داد از نور تولایش علی
سجده از آن روز تا حالا بر این در می‎زنم

خم خم از خم غدیر خم مرا نوشاند و دید
سر به سودای علی بر کوی داور می‎زنم

وجه سبحان یک نظر فرمود و ما را جذب کرد
سر به خاک پای آن الله منظر می‎زنم

صبح تا شب پنج نوبت با سرود الاذان
بر مناره دم از آن یک دانه سرور می‎زنم

در شعاع آفتاب روی او چون ذره‎ای
بوسه بر پایش سر دست پیمبر می‎زنم

گفت پیغمبر جماعت را درآن صحرای عشق
دم ز مدح مرتضی بالای منبر می‎زنم

گفت از فضلش همین بس که منم مداح او
دم ز وصف آیه ی بلغ سراسر می‎زنم

بی تولای علی کامل نگردد دین حق
با تولای علی آن حرف آخر می‎زنم

هر که من مولای اویم این علی مولای اوست
مُهر بر اکمال دین با حُکم حیدر می‎زنم

از خدا دستور دارم بیعتش گیرم ز خلق
هر که سرپیچید بر آن کس مُهر کافر می‎زنم

خون او خون من است و جان او جان من است
این صلا را نیز با فرمان داور می‎زنم

از حسن تا مهدی او جانشینان من‎اند
یک به یک از بهرشان حکم برابر می‎زنم

تیغ حیدر پشتوان نصرت دین خداست
بوسه بر دستان این آزاده رهبر می‎زنم

دشمنان را سخت کشت و یلان را زد زمین
حرف دیگر را از آن دیوار و آن در می‎زنم

انتقام کشته های بدر و خیبر پشت در
ضجه بر یک غنچه‎ی نشکفته پرپر می‎زنم

مادری از پشت در فریاد میزد «علی»
دم به دم فریاد از فریاد مادر می‎زنم

تا شهید انتقام سیلی زهرا شوم
بر سرم سربند یا زهرای اطهر می‎زنم

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: مناجات, حسینیه صنف لباس فروش ها  لینک ثابت



[سه شنبه 1398-05-29] [ 09:56:00 ق.ظ ]