مسجد ارک - 1398/3/4 - شب نوزدهم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
آمدم سرزده بی حرف و سخن، خستهام خسته ز آلوده شدن
به بزرگیت نظر کن نه به من، من شکستم دل تو، تو نشکن دل من
تو بزرگی و حقیرم العفو
باز تحویل بگیرم العفو
یخ فروشم که یخم آب شده، بندهات بندهی ناباب شده
با هوی و هوسش خوار شده، سخت شرمندهی ارباب شده
پشت کردم به حسین خام شدم
باعث گریهی آقام شدم
هیچکس دوروبرم نیست که نیست، ذکر توبه به سرم نیست که نیست
اشک و حال سحرم نیست که نیست، توشه بهر سفرم نیست که نیست
خرج نفسم شده کل عملم
میدود پشت سر من اجلم
وای بر دور زقرآن شدنم، وای بر بی سر و سامان شدنم
از عطای تو گریزان شدنم، معصیت بود و پریشان شدنم
چکمه بر دوش خود آویختهام
بغلم کن که به هم ریختهام
گر چه آلوده و رسوا هستم، نوکر فضه و اسما هستم
نجفی هستم و والا هستم، شیعهی حضرت مولا هستم
حضرت بنده نواز است علی
به خدا روح نماز است علی
شب قدر است بها میخواهم، درد کافیست دوا میخواهم
رزق یک سال بکا میخواهم، کربلا با رفقا میخواهم
تو بگو تا که ازاین غم چه کنم
من هوایی حسینم چه کنم
مسجد ارک - 1398/3/3 - شب هجدهم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
آمدم یا اله العاصین در زدم یا اله العاصین
نکردی از ضیافتخانه تو ردم یا اله العاصین
کن به سویم نگاهی یا ربّ، الهی یا الهی یا ربّ
کوله بار گناه آوردم نامهام را سیاه آوردم
خستهام از جدایی دیگر بر حریمت پناه آوردم
سوی تو شدم راهی یا ربّ، الهی یا الهی یا ربّ
دامن آلوده و سرگشته دیدهام را ببین تر گشته
سر به زیر و پریشان امشب بندهی فراری برگشته
با همه روسیاهی یا ربّ، الهی یا الهی یا ربّ
صاحب جود و احسانی تو، دیده بر راه مهمانی تو
عاشق دیدهی گریان بندههای پشیمانی تو
خریدار گناهی یا ربّ، الهی یا الهی یا ربّ
من عطای تو باور دارم، صاحبی روز محشر دارم
هر چه دارم خودت میدانی از تولّای حیدر دارم
ذکر طوفانیام در محشر امیرالمومنین یا حیدر
در به روی گدا وا کردی همیشه با کرم تا کردی
از همان کودکی قلبم را حسینیهی زهرا کردی
به حُبّ فاطمه دریابم نوکر مادر اربابم
شب جمعه شد و غوغا شد محشری در حرم برپا شد
کربلا دیدنی شد امشب روضهخوان حرم زهرا شد
میرسد نالههای زهرا، بُنَیَّ بُنَیَّ واویلا
مسجد ارک - 1398/3/2 - شب هفدهم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
الهی از در عفوت نظر به حالم کن
قسم به حضرت خیر النساء حلالم کن
مگو که کوه گنه مستحق عفوم نیست
به حبّ فاطمه فارغ از این محالم کن
اگر پناه دهی روز حشر ممنونم
به خاطر علی احسان در آن مجالم کن
اگر به جرم بگیری به عفو میگیرم
ز خویش خسته شدهام راحت از ملالم کن
کنون که رحمت شبهای قدر نزدیک است
تو همنشین سحر با علی و آلم کن
من و مدافع صاحب زمان شدن هیهات
تو و عطا و کرم صاحب کمالم کن
اماممان که شده از گناهمان دلگیر
تو راضی از همه قلب عنان عالم کن
من و لقای خدای حسین اگر نشود
به آبروی حسن لایق وصالم کن
منی که نزد تو بیآبروترین هستم
به اعتبار حسین عبد ذوالجلالم کن
تو گفتهای که به یک قطره اشک میبخشی
ز اشک روضهی کرب و بلا زلالم کن
ز تل زینبیّه خواهری صدا میزد
مرا به جای حسین کشتهی قتالم کن
گذشت گفت یتیمی نزن خودم آیم
کمی تو رحم به زخم شکسته بالم کن
لگد به پهلوی من می زنی بزن
اما نزن تو حرف بد و شرم از جلالم کن
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/3/1 - شب شانزدهم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
چه شد جوانی ما تا کی اشتباه کنیم؟
و عمر رفتهی خود را چنین تباه کنیم؟
گناه آنچه که از خود گذاشت افسوس است
که بر گذشتهی خود هر دقیقه آه کنیم
به هوش باش که این ماه فرصت خوبیست
که نفس سرکش را باز سربه راه کنیم
اگر که ناظر اعمال ماست ربّ رحیم
چرا حیا نکنیم و چرا گناه کنیم
اگر ترازوی اعمال روز حشر علیست
مخواه نامهی اعمال را سیاه کنیم
قرار نیست که با چشمهای آلوده
به چشم حضرت صاحب زمان نگاه کنیم
بیا که شیعهی دلخواه حضرتش باشیم
نه اینکه معصیت از روی دلبخواه کنیم
دوباره وقت سحرها حسین میگوییم
به نام اوست دعایی که افتتاح کنیم
چه کرده با دل ما که میان ذکر و دعا
به هر بهانه شده یاد قتلگاه کنیم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/2/30 - شب چهاردهم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
گرچه بودیم میان قفس و پربسته
نیست دیگر، روی پرسوختگان در بسته
آبرودار محل آبروی ما همه است
کار و بار همه را در صف محشر بسته
برکت سفره به نان نیست به صاحبخانه است
دستمان پیش کریمان شده کمتر بسته
میل معشوق کشیده بخرد عاشق را
دل ارباب ازاین باب به نوکر بسته
رب من آن است که با عبد خودش
دوست دارد بزند حرف ولی سربسته
گُنهم گردن هر کس که نبخشید مرا
چون که پروندهی من را خود مادر بسته
ذکر شیرین علی زندگیام را پر کرد
لبم آنقدر علی گفت که شکّر بسته
آخرش میکند آدم دم ایوان نجف
آن سگی را که دم خانهی قنبر بسته
عطش موقع افطار فقط کرب و بلاست
تشنهی چای عراقم که به کوثر بسته
بغلم کرد مرا باز اباعبدالله
چون به غیر از حرمش هر در دیگر بسته
گیر کرده ته گودال خدایا چه کنم
چه صفی دور حرم آن همه لشگر بسته
مسجد ارک - 1398/2/29 - شب سیزدهم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
هر چه عمرم رفت و شد مویم سپید
چشم تو از من به جز غفلت ندید
قصهی من هم به پایانش رسید
نااُمیدم نااُمیدم نااُمید
آمده عبد فراری سر به زیر
یا مجیر یا مجیر یا مجیر
گرچه من نان علی را خوردهام
دل به دست او ولی نسپردهام
صاحبم را سالها آزردهام
آخر کارم شده افسردهام
شرم بر من توبه کردم دیرِ دیر
یا مجیر یا مجیر یا مجیر
رفت از یادم که نوبت میرسد
این شلوغیها به غربت میرسد
لحظهی مرگم به سرعت میرسد
نوبت آن قبر خلوت میرسد
دو ملک هستند آن هم سختگیر
یا مجیر یا مجیر یا مجیر
دیگر این پرونده پیش قاضی است
حضرت صاحب ز من ناراضی است
من نماز و روزههایم بازی است
سالها کارم فقط لفاظی است
تو بزرگی و من آن عبد فقیر
یا مجیر یا مجیر یا مجیر
وای از امروز و فردا کردنم
بوی معصیت گرفته این تنم
دوستیها میکنم با دشمنم
آن که عمرش را هدر داده منم
حضرت باران بزن در این کویر
یا مجیر یا مجیر یا مجیر
غصه دارم غصههای بیحساب
مستحقم تا بسوزم در عذاب
مانده بهر من فقط یک انتخاب
ناله از دل میکشم یا بوتراب
من علی دارم امامی بی نظیر
یا مجیر یا مجیر یا مجیر
مسجد ارک - 1398/2/27 - شب یازدهم ماه مبارک رمضان - حاج منصور ارضی
باز درب خانهات وا شد الهی بالحسین
نوبت رفتن به بالا شد الهی بالحسین
رحمت ارباب دستم را گرفت و آمدم
قطرهات قاطی دریا شد الهی بالحسین
روی اعمالم غذای روضهات تاثیر کرد
عبد عاصی تو «منّا» شد الهی بالحسین
هر زمانی که گره افتاد در کارم، حسین
زودتر از هر کسی پاشد الهی بالحسین
از گناهم بیشتر آقا خجالت میکشد
غصهدارم، قلب آقا شد الهی بالحسین
بار عام تو سبب شد بندهی آلودهات
باز این اطراف پیدا شد الهی بالحسین
سینهزنهای حسین بن علی را مادرت
شافع امروز و فردا شد الهی بالحسین
یا حسین ما جوابش نالههای فاطمه است
میزبان سفره زهرا شد الهی بالحسین
با وجود معصیتها هر شب جمعه که شد
با حسین پروندهام تا شد الهی بالحسین
هر شب جمعه که زهرا سمت باب القبله رفت
هی «بُنَیّ» گفت غوغا شد غوغا شد الهی بالحسین