مسجد ارک - 1398/6/16 - شب هشتم محرم - حاج منصور ارضی
بسم رب الحسین آغاز صحبت عارفان حق بین است
چون خدای حسین بودن در، چشم پروردگار شیرین است
روضه خوانت خداست در محشر با نبی گریه میکند حیدر
عشق یعنی که گریه کردن بر داغ تو اصل اول دین است
قطره در وادی شما دریاست ادعا محضر تو بی معناست
پیش زهرا مقام او بالاست هر که در مجلس تو پائین است
قدر این چشمهای گریان را بهتر از من حبیب میداند
بوسه گاه ملائک عرش است دیده ای که به اشک آذین است
آنچه گنجینه ی گدای شماست پیرهن مشکی عزای شماست
روز اول که دیدمش گفتم آنکه روزم کند سپید این است
اینکه بعد از شنیدن داغت همچنان زنده ام خودش یعنی
در عزای تو کم گذاشتم نوکرت را ببخش غمگین است
هر که جز تو رفیق راهم شد باعث جرم و اشتباهم شد
دیگر از تو جدا نخواهم شد بهترین یار، یار دیرین است
از وفاتم که میشوی آگاه حتم دارم که میرسی از راه
السلام علیک یا ارباب اولین ذکر بعد تلقین است
کاش میشد بمیرم از غم تو در شب هشتم محرم تو
صورت پیرمردها حتی در غم اکبر تو خونین است
این فقط که علی اکبر نیست احمد و حیدر و حسن هم هست
بی سبب نیست این عبا آنقدر روی دوش قبیله سنگین است
گریه ی های های تو یک سو خنده ی آن حرامیان یک سو
همه آنها که هلهله کردند نسلشان مستحق نفرین است
مسجد ارک - 1398/6/15 - شب هفتم محرم - حاج منصور ارضی
اگر چه آدمی با آب یا دریا بدن شوید
ولی در کربلا دیدم مَلَک با خاک تن شوید
برای بردن نام تو کعبه باز مَحرم نیست
هزاران بار اگر با چشمه ی زمزم دهن شوید
به قدر دست شستن بین کمال هر شهیدی را
نصیبش بوریا گردد اگر دست از کفن شوید
به توبه نیست، تطهیر نجاست آب میخواهد
خدا با گریه از آلودگی، دامان من شوید
جوانی مرا بردند و پیری مرا دیدند
چه میدانستم این داغِ تو رنگ از موی من شوید
چه شد آن دادهای من چه شد فریادهای من؟
همین باشد جزای آنکه دست از خویشتن شوید
چه ها بر پیرهن رفته چه ها بر آن بدن رفته
که زهرا چهارده قرن است خون از پیرهن شوید
قیامت چون شود قبل از مشرف گشتن زهرا
زمین حشر را آب جبین سینه زن شوید
همه دور حسین و بچه هایش جمع میگردند
ولی پرونده ی گریه کنانش را حسن شوید
حسین بن علی مانده که قبل از رفتن خیمه
چگونه خون جاری از این خونین بدن شوید
مسجد ارک - 1398/6/14 - شب ششم محرم - حاج منصور ارضی
خدا نوشته مرا از ازل برای حسین
تمام دار و ندارم بُود فدای حسین
به گور هم بروم قبر من حسینیه است
که از زمان تولد شدم گدای حسین
به چاه معصیت افتادم و نجاتم داد
گرفت دست مرا هر زمان دعای حسین
دو چشم دارم و این چشم های ناقابل
خدا کند که بیفتد به زیر پای حسین
تمام پیرغلامان امیدشان این است
شوند شامل الطاف بچه های حسین
به فکر جنت و این چیزها نباید بود
کجاست جنت ما؟ مجلس عزای حسین
علاج درد من بی علاج یک چیز است
مرا فقط برسانید کربلای حسین
حسین گفتن ما هم حواله ی زهرا
رسید تا به حرم ناله و نوای حسین
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/6/13 - شب پنجم محرم - حاج منصور ارضی
مینشینیم سر کوی اباعبداللّه
به امید رخ نیکوی اباعبداللّه
از کریمی خودش بوده که ما هم شدهایم
همهی عمر ثناگوی اباعبداللّه
صحن پیشانی ما بوی حسینیه گرفت
از گِل تربت خوشبوی اباعبداللّه
اهل معراج نشد هیچ رسولی الّا
با توسل به سر موی اباعبداللّه
نزد پیغمبر ما خوبتر از هر عملیست
زدن بوسه به بازوی اباعبداللّه
دستگیر است اگر از همهی خلق حسین
بوده چون فاطمه الگوی اباعبداللّه
رحمت واسعهاش جلوه و یاد حسن است
رفته بر خوی حسن خوی اباعبداللّه
نیست انصاف نگوییم از ایمان رباب
ذوب مولا شده بانوی اباعبداللّه
فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت
هر که رفته قدمی سوی اباعبداللّه
مُحرم کعبهی بیدلبر زینب نشویم
قبلهی ما فقط روی اباعبداللّه
زودتر خورد زمین خواهر مظلوم حسین
دید تا خم شده زانوی اباعبداللّه
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/6/12 - شب چهارم محرم - حاج منصور ارضی
غربت نشینیم و هوای آشنا داریم
قلبی شکسته اشکهایی بیریا داریم
زهرای مرضیه به ما قطعا نظر دارد
وقتی که از داغ حسین او عزا داریم
در این هیاهو مثل ما آسوده خاطر کیست؟
شکر خدا که خامس آل عبا داریم
از چشمهای خیس راهی حرم هستیم
معراج رفتن بال میخواهد که ما داریم
چشمی که مَحرم شد به نامحرم نمیافتد
آلودهایم اما دم هیئت حیا داریم
مشکی تن دیوارهای شهرمان کردیم
این ارث را ما از علی موسی الرّضا داریم
ماه مُحرم منزل معشوق نزدیک است
هر گوشهای از شهرمان یک کربلا داریم
وقتی که پای ما روی فرش حسینیه است
احساسمان این است که در عرش جا داریم
ما کمتر از حدّ بضاعت گریهکن بودیم
بیش از نماز یومیه، اشک قضا داریم
ماه مُحرم دخل و خرج ما تفاوت کرد
هر شب میان سفرهها نان و غذا داریم
هرسال مردن پای روضه آرزوی ماست
امسال هم این عشقبازی را بنا داریم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/6/11 - شب سوم محرم - حاج منصور ارضی
هر کسی تنهاست ذکرش میشود تنها حسین
هر کسی گم میشود را میکند پیدا حسین
دستگیری میکند از عاشق بی دست و پا
مینشاند نوکر آلوده را بالا حسین
بر کسی دلبستهام که دل نبسته بر کسی
از همه دل کندهام در این جهان الّا حسین
کار من گریه است از بدو تولد تا ابد
خیر دیگر که ندیدم من از این دنیا حسین
بارها گفتم نمیبخشد ولی بخشید و گفت
بار آفت خوردهات را میخرد یکجا حسین
سیزده نور خدا را دوست دارم مثل هم
چون که میدانم در آنها هست استثنا حسین
لنگ (فکر) دیدار خدا بودم که بین روضهها
وقت یا اللّه آمد بر زبانم یا حسین
هم امامت هم قیامت هم شفاعت میکند
روز محشر هم بیاید کار دارم با حسین
کاف و هاء یاء عین صاد سور مریم
سورهی والفجر روی نیزه شد معنا حسین
من فدای دختری که در خرابه بود و گفت
با همان لکنت به سختی چند تا بابا حسین
خوردم از این و آن مشت و لگد حالا بگو
من شدم پیرتر یا مادرت زهرا حسین؟
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/6/10 - شب دوم محرم - حاج منصور ارضی
با این همه گناه ز کویت نراندیام
امسال هم به ماه محرم رساندیام
پشت سرم دعای تو و مادر تو بود
دستم گرفتی و به حریمت کشاندیام
چون طفل گمشده بغلم کردی ای حسین
پیش خودت نشانده و قدری تکاندیام
منّت سرم گذاشتی و از میان عرش
با نام مادر و پدرم باز خواندیام
میخواهیام هنوز وگرنه چو دیگران
با پول و شهرت از حرمت میپراندیام
از کودکی برای شما خیمه میزدم
دنبال خویش کوچه به کوچه دواندیام
یک روز بی تو زنده نمیمانم ای حسین
با آب و نان خواهر خود پروراندیام
آید به گوش نالهی «هَل مِن مُعین» تو
در زیر دست و پا ته گودال خواندیام
مظلوم کربلا لَکَ لبیک یا حسین
تو میکشی مرا لَکَ لبیک یا حسین
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات