بسم رب الحسین آغاز صحبت عارفان حق بین است
چون خدای حسین بودن در، چشم پروردگار شیرین است
روضه خوانت خداست در محشر با نبی گریه میکند حیدر
عشق یعنی که گریه کردن بر داغ تو اصل اول دین است
قطره در وادی شما دریاست ادعا محضر تو بی معناست
پیش زهرا مقام او بالاست هر که در مجلس تو پائین است
قدر این چشمهای گریان را بهتر از من حبیب میداند
بوسه گاه ملائک عرش است دیده ای که به اشک آذین است
آنچه گنجینه ی گدای شماست پیرهن مشکی عزای شماست
روز اول که دیدمش گفتم آنکه روزم کند سپید این است
اینکه بعد از شنیدن داغت همچنان زنده ام خودش یعنی
در عزای تو کم گذاشتم نوکرت را ببخش غمگین است
هر که جز تو رفیق راهم شد باعث جرم و اشتباهم شد
دیگر از تو جدا نخواهم شد بهترین یار، یار دیرین است
از وفاتم که میشوی آگاه حتم دارم که میرسی از راه
السلام علیک یا ارباب اولین ذکر بعد تلقین است
کاش میشد بمیرم از غم تو در شب هشتم محرم تو
صورت پیرمردها حتی در غم اکبر تو خونین است
این فقط که علی اکبر نیست احمد و حیدر و حسن هم هست
بی سبب نیست این عبا آنقدر روی دوش قبیله سنگین است
گریه ی های های تو یک سو خنده ی آن حرامیان یک سو
همه آنها که هلهله کردند نسلشان مستحق نفرین است
[شنبه 1398-06-16] [ 11:11:00 ب.ظ ]