بسم ربّ نور و ربّ العشق ربّ العالمین
بسم احمد بسم زهرا و امیرالمؤمنین
بسم ربّ الجود بسم مجتبی بسم کریم
بسم ثارالله بسم الله الرّحمن الرّحیم
السلام ای بهترین ماه ای محرم السّلام
السلام ای بهترین ارباب عالم السّلام
از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین
با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین
تا شدم مجنون تو عقلم دو چندان رشد کرد
در محرم نور ایمان فروان رشد کرد
ذرّهای هستم که از مهر شما آکندهام
شک اگر کردم به درمانِ شما شرمندهام
آنکه اهل حرف بود و در عمل جا زد منم
آنکه دائم پای عشقت رنگ میبازد منم
تو همان آقایی و روضه همان دارالشّفاست
گریه بر داغ تو بر هر درد بی درمان شفاست
قطرهی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت
با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت
هست مدیون تو سر تا پا وجودم یا حسین
بینگاهت صد کفن پوسانده بودم یا حسین
حرف «پیر زیرکی» همواره در یاد منست
مثل او این حرف در توفان فریاد منست
هر چه هستم هر که هستم بر کسی مربوط نیست
جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست
پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است
یا حسین ما همان قرآن تلاوت کردن است
میشود این روضهها بی سایبان هم برقرار
برتر از عرش است روضه، سقف میخواهد چه کار؟
چادر زهرای اطهر سایبان روضههاست
بانی پهلو شکسته میزبان روضههاست
روضهای را که به پا کرده در این دنیا خودش
اختیارش نیست دست هیچکس الّا خودش
پس به پای هم چرا بیهوده میپیچیم ما
پای زهرا که وسط باشد، همه هیچیم ما
ما تأسی میکنیم امسال بر بانو رباب
سینهزن خواهیم شد حتی به زیر آفتاب
بیاراده غرق ناله، بیامان، بیاختیار
گریه باید کرد مثل مادران داغدار
گریههای مادرانه یادگار فاطمه است
روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است
سوختی در آتشِ صحرا بُنَیَّ، سوختم
رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم
کاش در گودال خون عطشان نبودی لااقل
پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل
[پنجشنبه 1399-05-30] [ 11:03:00 ب.ظ ]