ابرم و شب به شب از هجر رُخت می‎بارم
من به امید نگاهی‌ست اگر بیدارم

بپذیری، نپذیری کرمت را عشق است
نه پی حاجتم آقا نه پی دینارم

دیده گر یار نبیند به چه دردی بخورد
کور ماندم به امید سحرِ دیدارم

بدی از من، بدی از من، بدی از من بوده
تویی و این همه خوبی منم و اقرارم

به زبان عاشقم و وقت عمل غافل تو
به زبان نوکرم و وقت عمل سربارم

تو چرا فکر منی فکر من نالایق
من که سرگرم خودم بودم و فکر کارم

روزه‎اش را تو گرفتی و به من مزد رسید
زحمتش را تو کشیدی که تقرّب دارم

یابن حیدر ببرم یک سحر ایوان نجف
دل من لک زده بهر پدر کرارم

یک سحر صحن اباالفضل غروبش گودال
کربلا خواسته‎ام در سحر و افطارم

گریه کردن به شما مرثیه‎خوانی از من
خون ز چشمان تو می‎بارد و خون می‎بارم

شمر آماده شد و جدّ تو چشمش وا شد
گفت یا ربّ منم و زخم تن بسیارم

ادامه مطلب :

سر من را ببرد یا نبرد حرفی نیست
من پریشان عبور حرم از بازارم

بوی زهرا ته گودال بلا پیچیده
خنجر آمد به زبان گفت من آن مسمارم

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: مناجات با امام زمان, ماه مبارک رمضان  لینک ثابت



[شنبه 1398-02-28] [ 05:17:00 ق.ظ ]