دنیا به بند خود کشیده پای ما را
از من گرفته ادّعا، حال دعا را

حس خجالت از گناهانم ندارم
گستاخی‎ام از ریشه خشکانیده حیا را

حال عجیبی نیست حال چشم خشکم
وقتی که قلبم گشته مثل سنگ خارا

از سرکشی‎هایم سرم بر سنگ خورده
روی خطاهایم بکش خط عطا را

یا که بکُش امشب و یا اینکه ببخشم
من می‎گذارم روی لطف تو بنا را

من خسته‎ام از این همه دور از تو بودن
یک جور پایانش بده این ماجرا را

ربّی که من سائل شدم خیلی بعید است
با دست خالی رد کند از در گدا را

پس از تو می‎خواهم بیایم من هم امسال
موکب به موکب از نجف تا کربلا را

امشب برای روضه‎ی «موسی بن جعفر»
آورده‎ام با خود «علی موسی الرضا» را

در گوشه‎ی زندانِ هارونِ حرامی
بستند بین سلسله آقای ما را

دید از تن آقا فقط تصویر مانده
سِندی به پای خویش می کوبد عبا را

افطار می‎آمد فحش می‎داد
با قلب غمبارش نکرد اصلا مدارا

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

ادامه مطلب :

حال زارش را ببین حال بکایش را ببین
بین این زندان بی روزن صفایش را ببین

زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله
با همین دست ورم کرده دعایش را ببین

سرفه های خونی اش بدکاره را هم پاک کرد
در مریضی هم دم مشکل گشایش را ببین

یک نفر می گفت موسی رفته است زندان مگر
یک نفر می گفت نه، زیر عبایش را ببین

آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خُرد شد
دل اگر داری خودت اوضاع پایش را ببین

موضوعات: روضه, ماه مبارک رمضان, مناجات, موسی بن جعفر علیه السّلام  لینک ثابت



[یکشنبه 1397-03-20] [ 03:27:00 ق.ظ ]