دعای عرفه - 1398/5/20- حاج منصور ارضی
«مادرت کرد دعا و پدرت روزی کرد
روضه خوان لب عطشان تو باشم ارباب»
چشمم امروز اگر خیس شد و بارانی
علت این است که مهمانم و در مهمانی
کرده حق رحمت خود را به گدا ارزانی
عرفه روز حسین است و خدا هم بانی
همه در سایهی الطاف حسین آمدهایم
اصلا انگار به بین الحرمین آمدهایم
سهمم از زندگی بی تو بداقبالی شد
کار من بعد گنه مستی و خوشحالی شد
بعد ماه رمضان کاسهی من خالی شد
ولی امروز که خواندی تو مرا عالی شد
بعد یک عمر که هی این در و آن در گشتم
دیدی آخر سرانجام به تو برگشتم
به رویم هیچ نیاور که زمین افتادم
من برای هوسم رشوه به شیطان دادم
باغ خشکیده شدم فاطمه کرد آبادم
من از آن روز که عبد علیام، آزادم
جان آقام علی عفو کن الان همه را
کم نکن از سرِ ما مادری فاطمه را
هر چه شد مهر علی را که ندادم ز کفم
موقع نوکریام گم نشد اصلا هدفم
خاکم اما به روی دامن شاه نجفم
با هر آن کس که علی دوست نباشد طرفم
با علی وعده گرفتم دم ایوان طلا
اربعین از نجف او بروم کرب و بلا
گریهی هر شبه و نالهی توأم داریم
همهی سال به دل شور محرم داریم
ما فقط یک شب سوم به خدا کم داریم
با رقیه شرف هر دو جهان هم داریم
او که امروز خودش قبلهی حاجات شده
روی دوش عمویش گرم مناجات شده
روزی از عرش خداوند نگین می افتد
زینت دوش عمو روی زمین می افتد
با لگدها به یسار و به یمین می افتد
طفل با ضربه ی سیلی به یقین می افتد
گر چه امروز به دستش زر و زیور دارد
بعد یک ماه دگر غصه ی معجر دارد
صنف لباس فروش ها - 1397/5/30- دعای عرفه - حاج منصور ارضی
هر قدر محتاج اینجا با خجالت میرسد
پابه پای این خجالتها به عزت میرسد
کاسهها و کوزهها را بشکن اصلا بر سرم
دل همینکه خُرد شد باران رحمت میرسد
صنف لباس فروش ها -1394/7/1- دعای عرفه - حاج منصور ارضی
دل که میگیرد دو چشم تر به دادم میرسد / در زمان فقر این گوهر به دادم میرسد
وسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست / دست من خالی که باشد سر به دادم میرسد
دست بردارید مردم از سر من چون که من / دلبری دارم که او بهتر به دادم میرسد
از شب قدر تو جا ماندم که امروز آمدم /گفتهاند اینجا حسین آخر به دادم میرسد
این کریمی را که من دارم گدایی میکنم / مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسد
حیف آقای به این خوبی کنارم باشد و / فکر این باشم یکی دیگر به دادم میرسد
من سراغ هر کسی رفتم دلم را زد شکست / غالبا این لحظهها مادر به دادم میرسد
فاطمه مِیلش که باشد وضع برمیگردد و / مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم میرسد
اعتباری نیست بر تقوای من، این لطف توست / لحظهی تشخیص خیر و شر به دادم میرسد
پاکها کرب و بلا رفتند و من جا ماندهام / فطرسم امروز، بال و پر به دادم میرسد
خواهری دل خسته پرسید از خودش بالای تل / این برادر زیر این خنجر به دادم میرسد
میبرند اینها هر آنچه روی سر دارم ولی / میرسد عباس و با معجر به دادم میرسد
زانوی محمل بلند و دامن من هم بلند / در سفر این وقتها اکبر به دادم میرسد
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات