بویی شبیه بوی پیراهن میآید ———- کنعانیان گفتند یار من میآید
امیدواری در وصال او مرا کشت ——– امروز اگر که نه، دم مردن میآید
ما را دعا کرده همیشه در قنوتش ——- که پشت آن حال دعا کردن میآید
گردن نهادن بر مسیر اشک و روضهست ——- سنگینی حقی که بر گردن میآید
این روزها با مادر خود شک ندارم ——- پای بساط روضهها حتما میآید
پیچیده در گودال بانگ «یابُنَیَّ» ——— یعنی به جنگ لشکری یک زن میآید
با دخترش (زینبش) دنبال سر میگشت و میگفت —— چه بر تن او کهنه پیراهن میآید
[پنجشنبه 1393-08-08] [ 08:01:00 ق.ظ ]