از خدا هر وقت که اذن محرم خواستم ————– پیشتر از آن، ظهورت را دمادم خواستم

هر زمان هم رخصت سینه زدن می‌خواستم ——– پشت‌بندش دیده‌ای از اشک زمزم خواستم

خواستم در این عزاداری بساطی جور را ———— تا که خرج تو شود رزقی فراهم خواستم

صبح گریه میکنی تا شب و شب تا صبح را ——– گریه کردن را شبیه تو دمادم خواستم

دیده‌ای، خندان نخواهد دید لب‌های مرا ———— شاد بودن را هم از شکرانه‌ی غم خواستم

تا عزاداران جدت را بگریانم ز تو ———————- روضه و شعر و گریز و نوحه و دم خواستم

چون شهیدان در رکاب تو شهادت را، ولی ———– روی دامان تو در خط مقدم خواستم

تو عزاداری و در این روزها غرق غمی —————– از سر شرمندگی بوده اگر کم خواستم

تا که امضای تو زینت بخش طومارم شود ———— غیر اشک و گریه از تو کربلا هم خواستم

موضوعات: ماه محرم الحرام  لینک ثابت



[سه شنبه 1393-08-06] [ 07:55:00 ق.ظ ]