انگار نه انگار که آقا تک و تنهاست
انگار نه انگار که او منتظر ماست

در خیمه نشسته که بیاییم به سویش
اما دلِ آواره‎ی ما در پی دنیاست

چشم من و تو لایق دیدار رخش نیست
کوریم و گرنه پسر فاطمه پیداست

از توصیه‎هایش چقدر ساده گذشتیم
کار و عمل ما چقدر دور ز آقاست

هر قدر بَدیم باز بیا زیر عبایش
ای قطره بیا، منتظرت رحمت دریاست

آماده بشو زائر شش گوش حسین باش
راهی حرم همسفر زینب کبراست

 

خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم / چه کنم حسرت آن بر دل من می‎ماند

چه جوان‎ها که به پای غم تو پیر شدند / بشود دوستی آن دم که کهن می‎ماند

بوی سیب از همه‎ی کرب و بلا می‎آید / اشک مادر اثرش روی بدن می‎ماند

هر چه مرد است اگر پای تو بی‎سر بشود / پرچم عشق تو بر شانه‎ی زن می‎ماند

صد هزاران چو اویس، خاکِ ره زینب نیست / عاشق از یار جدا شهر قرن می‎ماند

گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق / چه بدن‎هاست که بی‎غسل و کفن می‎ماند

یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت / بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت

موضوعات: مناجات با امام زمان  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-08-18] [ 07:28:00 ب.ظ ]