بیشتر از عاشقی، هجران مرا سوزانده است
هجر دیدار رخ جانان مرا سوزانده است
بعد از عمری علت خُسران خود فهمیدهام
دل سپردن دست این و آن مرا سوزانده است
مثل یعقوبم دلم آتش گرفته، سوخته
بعد یوسف، غربت کنعان مرا سوزانده است
عشق بی وصل نگار از هر بلایی بدتر است
عاشقی، این درد بیدرمان مرا سوزانده است
دور از مولا در این زندان نفس افتادهام
غفلتم در بین این زندان مرا سوزانده است
یک کلاف آوردهام یوسف خریداری کنم
این هیاهوی خریداران مرا سوزانده است
ترس از این دارم بگوید که نمیخواهم تو را
فکر دوری از صف خوبان مرا سوزانده است
سیرهی آقای ما گریه کنار زینب است
روضههای خواهری گریان مرا سوزانده است
روی نیزه رفتن خورشید جانم را گرفت
بین صحرا پیکری عریان مرا سوزانده است
بیقرار شارع العباس گشتهام باز هم
صحن سقا دوری از ایوان مرا سوزانده است
روزه میگیرم ولی افطار زهرم میشود
کام خشک ساقی عطشان مرا سوزانده است
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات
[سه شنبه 1395-02-28] [ 09:03:00 ق.ظ ]