تقصیر ماست آقا از تو خبر نداریم / حتی به خیمه‎ی تو راه گذر نداریم

شرمنده‎ایم اگر که در محضرت فقیریم / چیزی برای عرضه جز چشم تر نداریم

ما را ببخش اینقدر بی‎تو خوشیم و خوشحال / اصلا برای دوری خون جگر نداریم

تو همنشین مایی ما همنشین اغیار / حال گناه داریم اشک سحر نداریم

دستی بکش سرِ ما هر چند روسیاهیم / ما غیر خانه تو جایی دگر نداریم

مانند کودکی که دستش به دست باباست / تا به خود قیامت دست از تو بر نداریم

این روزها شدیداً دلتنگ کربلاییم / اما هزار افسوس اِذن سفر نداریم

آه از همان زمان که خواهر به روی تل گفت / ما را ببین برادر معجر به سر نداریم

جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات

من حرمت خون خدا را می‎شناسم / من غربت آل عبا را می‌‎شناسم

ادامه مطلب :

من رسم کردم روضه خوانی در منا را / چون مسلخ و اصل منا را می‎شناسم
ای روضه‎خوانان جدّ مظلومم غریب است / یاری کنید او را شما را می‎شناسم
ما پای منبرهای اهل روضه هستیم / جان خودم اهل بکا را می‎شناسم
هر کس که اهل روضه شد هم‎درد زهراست / هم‎ناله‎ی آل کسا را می‎شناسم
هر کس که امر کربلا را زنده دارد / روز جزا حقّ وفا را می‎شناسم
من راوی سرهای روی نیزه هستم / پس تیزی سرنیزه‎ها را می‎شناسم
با کعب نی با تازیانه آشنایم / من طعم سیلی جفا را می‎شناسم
من دیده‎ام گودالی از خون خدا را / خود مقتل کرب و بلا را می‎شناسم
من دیده‎ام در ازدحام آن قاتلان را / یک یک تمام اشقیا را می‎شناسم
مهمان که دعوت می‎کنند مهمان نوازند / مهمانی قوم اشقیا را می‎شناسم
سر می‎بریدند پای کوبان جشن گیرند / شادی کوفی را از آنجا می‎شناسم
دستی به سر دستی به معجر عمه‎ام داشت / فریاد قلب مبتلی را می‎شناسم
دردا حجاب آل عصمت آستین شد / پس گریه‎های بی‎صدا را می‎شناسم