حالم اگر به هم نفسان برملا شود ــــــــــــ دور و برم نمایشی از کربلا شود
رنگم پریده می شود و قوتم ضعیف ــــــــــ وقتی که صحبت از حرم نینوا شود
شاید که یار آنقدر از ما کند دریغ ـــــــــــــ تا موقع ظهور ولیّ خدا شود
شاید غریبهام هنوز ای غریبهها ـــــــــــــــ روزی غریبه بالاخره آشنا شود
قسمت اگر که با تو به مقصد رسیدن است ــــ بهتر که تیر طعنه نصیب گدا شود
از دردهای مصلحتی توبه میکنم ــــــــــــــ تا دل حریم «یوسف خیرالنساء» شود
اسرار کربلا به رگ و ریشهی من است ــــــــــ در هر سحر نفس نفسم مبتلا شود
یاران برای کشته شدن صف کشیدهاند ـــــــــ تا هفتهی دفاع مقدس به پا شود
تنها دفاع در گرو خاطرات نیست ــــــــــــــ باید دفاع از هدف کشتهها شود
هر که دلش کنار دل دلربا نشست ـــــــــــــ آخر شهید گریهی صبح و مسا شود
ما را برای کرب و بلا آفریدهاند ــــــــــــــــ جام شهادت است که اشک دعا شود
در سینه نقش قافلهای دارم از حسین ـــــــــ شاید که دوست قافله سالار ما شود
[سه شنبه 1389-07-06] [ 09:45:00 ق.ظ ]