کشیدم از عذاب دوریت چه دردسرهایی
گلاویزم ز هجرانت همیشه با خطرهایی

به دریای غرور و کبر افتادم مرا دریاب
عزیز فاطمه تو منجی درمانده ترهایی

به دور سفره ی مهمانی تو پادشاهانند
ولی دنبال سائل ها و اینگونه نفرهایی

گناه از غفلت ما بود چوبش را شما خوردید
ز دست نوکرانت میخوری خون جگرهایی

خبر داری سراغم را کسی دیگر نمی گیرد
می آمد کاش روزی از وصال تو خبرهایی

منم که بیشتر از بچه ها محتاج احسانم
تویی که مهربانتر از تمامی پدرهایی

بغل کردی مرا در خواب و بوسیدم عبایت را
هنوز آن خواب خوش دارد به جان من اثرهایی

دو دستم بسته شد اما نخوردم بر در بسته
صدایت کردم و دیدم همینجا پشت درهایی

بیاور نسخه ی من را علاجم جز زیارت نیست
برایم دوری از کرب و بلا دارد ضررهایی

سخن از هجر باشد خواهری دور از برادر نه
که سنگین است روی شانه ها بار سفرهایی

از آن صبحی که معصومه نبوسیده رضایش را
سراغش آمده هر نیمه شب درد کمرهایی

سراغش آمده درد کمر، نامحرم اما نه
عقیله رفت بین جر و بحث رهگذرهایی

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: مناجات با امام زمان, حسینیه صنف لباس فروش ها  لینک ثابت



[سه شنبه 1400-08-25] [ 08:20:00 ق.ظ ]