عمری‎ست که میدانم دل خانه‎ی محبوب است
در خانه بمان آقا هر چند که آشوب است

رخسار متاب از دل بد میشود احوالم
هر گاه نظر داری حال دل من خوب است

جنسِ دلِ ما را از جنس گِل تو دادند
از ما بخر ای یوسف این جنس که مرغوب است

بی روی تو تاریک و سرد است همه عالم
با حال و هوای تو عالم همه مطلوب است

راضی مشو ای دینم آشفته تر از اینم
هر جا رود این مضطر بی لطف تو منکوب است

هر چند گنه کارم من منتسب یارم
شرمنده که نام من آقا به تو منسوب است

با اینکه برای تو من نوکر بد بودم
عمری‎ست که عنوانم در لوح تو مکتوب است

بایست ز شیطانم من دیده بپوشانم
گر حاجت چشمانم آن دیده محجوب است

بی مهری و بی شرمی یک عادت عالم گیر
از دوستِ بد عهدت تا دشمن مغضوب است

ای کاش بمیرم من از غصه و دردی که هر
صبح و شب از یادش چشمان تو مرطوب است

آه از غم جانانه در مجلس بیگانه
قاری به کجا مزد آیات لبش چوب است

با عمه خود میگفت دردانه ی اربابم
دور سر بابایم انگار که مشروب است

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: مناجات با امام زمان, حسینیه صنف لباس فروش ها  لینک ثابت



[سه شنبه 1400-04-08] [ 08:32:00 ق.ظ ]