از فراق تو نمردیم، مسیحا نشدیم
چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم

جای تو دست به دامان طبیبان بودیم
حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم

بی تو یک عمر پی هر کس و ناکس رفتیم
گم شدیم آخر از این غفلت و پیدا نشدیم

نام مجنون به روی ماست ولی کو مجنون؟
وقتی از هجر تو آواره صحرا نشدیم

درد این است که ما محض رضای دل تو
بی خیال خوشی فانی دنیا نشدیم

خاک عالم به سر ما که در این عمر دراز
لحظه‎ای مشتری یوسف زهرا نشدیم

گریه کردیم ولی گریه‎ی بی فکر چه سود
قطره بودیم ولی وصل به دریا نشدیم

پیش ما آمدی اما همه غفلت کردیم
لحظه‎ای پای قدم رنجه‎ی تو پا نشدیم

قصدمان بود همه سنگ صبورت باشیم
قصدمان بود که از بخت بد اما نشدیم

همه رفتند حرم ما که نرفتیم هنوز
زائر مرقد شش گوشه ی آقا نشدیم

کاش می شد که تو ما را به زیارت ببری
یک شب جمعه به پابوسی حضرت ببری

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

ادامه مطلب :

از همان روزی که شد آواره از بیت الحرام
با صدای غربت خود داد بر عالم پیام

من حسین بن علی شه‎زاده‎ی پیغمبرم
می‎روم از کعبه تا خونم نریزد در حرم

از مدینه قصد حج کردم ولی صد فتنه شد
در مناسک حج من ناچار حج عمره شد

سوی مکه دعوتم کردند اما ای دریغ
اهل کوفه دعوتم کردند اما ای دریغ

نامه ها دادند و زیر عهد خود یک سر زدند
نائبم را بر سر دارالعماره سر زدند

حال تا کرب و بلا با ناله‎ی دل می‎روم
بوی خون می‎آید و منزل به منزل می‎روم

میروم همراه با اهل حرم با سوز و آه
هاتفم گوید رود این قافله تا قتلگاه

این من و این غربت و این ذکر یا ربّ یا ربّم
این غم عظمی و این دست دعای زینبم

این علمدار رشیدم این علی اکبرم
این سه ساله دختر من این علی اصغرم

شیرخوارم را سر دستم بگیرم تشنه لب
گیرد از تیر سه شعبه بوسه‎های مستحب

این من و این دشمن و این لشگر آزاده‎ام
این سرم این پیکرم این حنجر آماده‎ام

سر به تیغ خصم آری، در کنار ظلم نه
زیر سمّ اسب آری، زیر بار ظلم نه

زیر سمّ اسب له گردم که دین یابد بقا
با غم مظلوم کی خصم لعین یابد بقا

من میان قتلگاه و زینبم افتد به حصر
ناله‎ی زهرا مرا یاری کند تا روز حشر

گریه‎های حضرت مادر به دادم می‎رسد 
انتقام منتقم آخر به دادم می‎رسد

 

 

 

 

 

 

موضوعات: مناجات با امام زمان, حسینیه صنف لباس فروش ها  لینک ثابت



[سه شنبه 1398-06-05] [ 07:59:00 ق.ظ ]