چه قدر گریه کنیم از غم جدایی تو
چقدر ندبه کند امت خدایی تو
گره به کار محبان فاطمه خورده
کجاست مژدهی روز گره گشایی تو
امید قطع شده کی دوباره می آیی؟
فدای جلوهی رخسار مرتضایی تو
امام خیمه نشین یا مهذب الخائف
چه دیر می رسد آن دورهی رهایی تو
به یاری تو چهل فجر انقلاب گذشت
ندیدهایم ولی فجر آشنایی تو
برای آمدن تو شهیدها دادیم
به این امید شدند عاشقان فدایی تو
چه دیدهها که به دیدن تو گشته ناامید و
چه راسها شده چون جد کربلایی تو
قسم به گریه صبح و مساء نما تعجیل
که عالمی ست کنون غرق هم صدایی تو
به اضطرار دل عمه زینبت برگرد
که سخت شد به خدا هجر نینوایی تو
قسم به آنکه به کوچه عصای مادر شد
بیا به آن قد رعنای مجتبایی تو
خوش آن سحر که کند مادرت به دست کبود
خودش لباس فرج بر تن خدایی تو
[چهارشنبه 1397-11-17] [ 07:47:00 ق.ظ ]