ساکن عرش خدا یار دعایش گریه است
مَحرم ماه مُحرم ربنایش گریه است
بندگی مال خدا و زندگی مال حسین
خوش به حال آنکه فرش زیر پایش گریه است
خیر دنیا را نمیخواهیم ارزانیتان
آنچه را خیر النساء داده به جایش گریه است
راست میگویند روضه آب و نان ما شده
نهضت ما ابتدا تا انتهایش گریه است
دل نبستن بر حسین از هر گناهی بدتر است
دل اگر بیمار شد شفایش در گریه است
هم زیارت هم شهادت میدهند آماده باش
با دو چشمی که جهاد هر دو تایش گریه است
بارها با دست آقا دست بیعت داده ایم
سنگهای این حسینیه بنایش گریه است
چند سالی هست دارد حسرت یک اربعین
من فدای رهبری که کربلایش گریه است
ما فقط حال بکاء داریم اما فاطمه
موقع ذکر مصیبت گریه هایش گریه است
کشته اشک است یا خون خدای ما حسین
زخمهای پیکر آقا دوایش گریه است
مشک آبی نیست سقا نیست اما کودکش
تشنه است آنچه ضرر دارد برایش گریه است
چند وقتی میشود نه شیر خورده نه غذا
جان ندارد حنجرش جان صدایش گریه است
میبرد آبش دهد ارباب یا خوابش کند
حاجی شش ماهه ای را که مِنایش گریه است
یک قدم برداشت و چندین قدم آمد عقب
پشت سر یک لشکر اما پیش پایش گریه است
خنده هایش را گرفتی حرمله از مادرش
دست بابا خونی و زیر عبایش گریه است
[جمعه 1398-06-15] [ 11:28:00 ب.ظ ]