زیارت عاشورا - 1401/10/3 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
تو طبیب دواری کِی کنی دل آزاری؟
میدهی شفا اما کشته مردهها داری
صد هزارها یار، جان به کف به فرمانت
ای وصیّ پیغمبر کِی غریب و بی یاری؟
یوسفی و کنعانهاست بیقرار دیدارت
با سپاهی از یعقوب، یک قرار دیداری
چشمها به راه تو، مانده بر نگاه تو
تا که یوسف زهرا کِی رسد به بازاری
ای دل غمین عرشت، خون عاشقان فرشت
کو برای جامانده دلبری خریداری
اشک دیدگان ما چشم خون فشان ما
شاهد و نشان ما از فراق دلداری
گرچه خواب غفلت هست، گرچه بزم عشرت هست
گوشه و کنار شهر مانده چشم بیداری
خیل رو سیه کم نیست، بستر گنه کم نیست
با وجود این غمها، هست خیل غمخواری
گرچه از گلهمندی گاه دیده میبندی
باز هم تو را هستند دوستان بسیاری
ما امیدواران را ناامید کِی سازیم
از وصال روی خود با دل گرفتاری
تو به پای عمری ما به پای تو کاهی
پس چگونه ما با تو کردهایم همکاری؟
گاه در دل روضه چون تو چشم تر داریم
جای این شکر باقیست باز دلخوشی داری
با کدام اشک آرام، میشود دل خونت
اشک بر رخ نیلی یا به زحم مسماری
بعد ازاین علی تنهاست مونسش فقط غمهاست
وای اگر فتد چشمش سوی خون دیواری
گریهی حسینش هست اشک زینبینش هست
وای از حسن وقتی گوشهای کند زاری
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/17 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
قسم به فاطمه و دیدهی ترش برگرد
به حق چادر مشکی بر سرش برگرد
کسی نداد جواب سلام مردش را
قسم به حق غریبی شوهرش برگرد
بیا به خاطر آن لحظهای که فاطمه دید
رسید شعله به بیت مطهرش برگرد
قبول کن که غم دست بستهی حیدر
برای فاطمه سخت است باورش برگرد
همینکه خورد زمین پشت در صدا زد آه
بیا به حرمت آن آه مضطرش برگرد
گمان نداشت کسی آینه شکسته شود
اما شکست آینه اما سراسرش برگرد
به داغ سخت حسن که میانهی کوچه
زدند مادر او را برابرش برگرد
الا که منتقم داغ ضلع مکسوری
قسم به مادر و ضلع مکسرش برگرد
گرفته بود صدایش ز بس که گریان بود
به حق گریهی شبهای آخرش برگرد
رسید زینب کبری به قتلگاه حسین
حسین گفت به زحمت به خواهرش برگرد
قسم به بوسه زدنهای سیدالشهدا
به دستهای جدای برادرش برگرد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/16 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
کسی که بهر تو دست دعا بلند کند
به عرش طالع او را خدا بلند کند
ترحمی به زمینخوردهی مسیرت کن
مگر مرا مگر که دعای شما بلند کند
ز مکر شعبدهبازان دهر ترسی نیست
نشستهای که موسی عصا بلند کند
اگر صدا زدمت تو اجازهام دادی
که دیده است گدا هم صدا بلند کند
غبار روی عبای توام، غمم این است
مباد، باد مرا از عبا بلند کند
بگیر دست مرا که ثوابها دارد
کسی ز خاک، گرفتار را بلند کند
پس از ظهور سر خاک من بیا یک دم
دمت مرا ز دل قبرها بلند کند
گرفته است دل ما خدا کند که حسین
نسیمی از طرف کربلا بلند کند
چه حکمتیست بسوزد در و حرامی شهر
بیاید و به در خانه پا بلند کند
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/15 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
دلم را به بزم محبت کشیدی
دوباره مرا پای صحبت کشیدی
به بی آبرویی من رحم کردی
از این نوکر پست منّت کشیدی
گناه مرا دیدی و گریه کردی
عزیزم بمیرم خجالت کشیدی
اگر چه یکی غصهات را نخورده
تو جای همه آه حسرت کشیدی
نشد خانهام خیمهگاه تو باشد
ز نااهلیام درد غربت کشیدی
شنیدی که دلتنگ شهر حسینم
لب تشنهام را به تربت کشیدی
گنهکارم اما نجف لازمم من
چرا روی پروندهام خط کشیدی
اگر روضه دارم دعای تو بوده
اگر فاطمیام تو زحمت کشیدی
سحر در کنار مزارش نشستی
به اینجا مسیر زیارت کشیدی
سلام ای گل پرپر خانه، مادر
چرا پوشیه روی صورت کشیدی
الهی که دیگر مصیبت نبینی
تو از میخ در هم مصیبت کشیدی
دم کوچه افتاده بودی و گفتی
علی را چرا پای بیعت کشیدی
اگر چه لگد خوردی از حال رفتی
اما کنارش نفسهای راحت کشیدی
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/14 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
ای از همه کس حزن صدای تو حزینتر
در فاطمیه جلوهی روی تو غمینتر
در سینهی محزون چقدر زمزمه داری
از بس که به دل، درد و غم فاطمه داری
این ابروی درهم ز دلی غمزده حاکیست
الحق و الانصاف غم چادر خاکیست
چون دیدهی دل بر موی آشفتهات افتاد
در سینه دو صد صحبت ناگفتهات افتاد
این حالت آشفته ز چشمان تو پیداست
این صحبت ناگفته ز هجران تو پیداست
ورنه همه دم روضهی مظلومه نخوانی
در کوه و بیابان و در و دشت نمانی
تا مادر مظلومه جوانمرگ شد ای وای
گلزار نبوت همه بیبرگ شد ای وای
داغی که از آن پیر شدند آل نبی زود
نیلی شدن چهرهی ناموس علی بود
پرسند اگر از تو چرا یاس کبود است
گویی به خدا جای کف دست یهود است
باز آی که در نالهی خود نام تو را خواند
با دیدهی آلالهی خود نام تو را خواند
ای خیمهنشین غم زهرا به کجایی
مادر پس در منتظرت مانده بیایی
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/13 - فاطمیه - حاج منصور ارضی
هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد
از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد
وای از دلی که با همه مانوس شد ولی
نزدش فقط امام زمان ناشناس شد
دل را چه شد که با همهی لطفهای او
نسبت به ذکر و یاد ولیّ کم حواس شد
بنده چنین خراب و بدون بها نبود
دور از امام شد که چنین آس و پاس شد
گریه کفایت از غم هجران نمیکند
کارم برای آمدنش التماس شد
تبیین راه حق شده تکلیف این زمان
رحمت به هر کسی که وظیفهشناس شد
تابید نور علقهی زهرا به سینهها
صحن علی وسیلهی این انعکاس شد
گفتند با علی که کتاب خدا بس است
برهان مجرمان سخنی بیاساس شد
وای از مصیبت تن زخمی فاطمه
با هر تکان دومرتبه خونین لباس شد
آنقدر گل به هر طرف آشیانه کاشت
تا هر کجا خانه پر از بوی یاس شد
گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او
از درد استخوان شکسته خلاص شد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1401/9/1۲ - فاطمیه - حاج منصور ارضی
اگر چه بار معاصی به شانه آوردم
مرا کمک بده تا که دوباره برگردم
خراب شد دلم از دست خدعهی نفسم
چنان خراب شدم من که از همه طردم
حجابِ معصیتم بست راه چشمم را
خودم به غفلتم اینگونه سایه گستردم
چقدر وضع مرا دیدی و دلت خون شد
مرا ببخش امام زمان غلط کردم
اگر نبود دعاهای خیر و مغفرتت
هلاک میشدم از موج فتنهها هر دم
به غیر کرب و بلا حاجتی طلب نکنم
منی که از همه غیر از حسین دلسردم
به لطف نوکریام در عزای فاطمیه
ولاء و دوستیات را به دل پروردم
دلم خوش است به این اشکها که مرحمت است
دلم خوش است که با تو دوباره همدردم
بگو فقط به چه جرمی زدند فاطمه را
اگر نمردم از این داغ و روضه نامردم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات