صنف لباس فروش ها -1395/7/15- زیارت عاشورا - روز چهارم محرم - حاج منصور ارضی
حسرت دیدن تو حسرت ساعات من است
سوختن پای غمت روح عبادات من است
با دعای فرجت، حاجت دنیا دارم
شررمساری من از زشتی نیّات من است
دلخوشم من به کریمی که به او بد کردم
او ولی جای غضب، فکر مراعات من است
تو دعا میکنی و سر به سلامت دارم
نافله خواندن تو حرز بلیات من است
گریههای سحرم وقف غریبی تو بود
گریههای سحرم خیر و مبرات من است
تا نیایی گره از کار دلم وا نشود
بی تو هر روز خودش روز مکافات من است
چه کسی گفته اگر که بروم کرب و بلا
پیرهن یا کفنی هدیه و سوغات من است
داغدار بدنی زیر سمّ اسبانیم
همهی عزت من اوج مصیبات من است
مسجد ارک - 1395/7/14 - شب چهارم محرم ـ حاج منصور ارضی
غم اگر از توست مردن پای این غم راحت است
سوختن با روضه و با اشک و ماتم راحت است
بعد سیصد سال اگر نام حسین آمد وسط
سوی جنت رفتن حوا و آدم راحت است
ما دو دم دادیم اما یک دمش هم کافی است
مرده زنده کردن ما با همین دم راحت است
یا حسینِ ماه محرم، یا ربِّ ماه خداست
پس رسیدن تا خدا ماه محرم راحت است
دختران شهر النگو خرج هیأت میکنند
حرف روضه میشود حاتم شدن هم راحت است
هر چه باشم، باشد در روی من وا میکنند
من درِ این خانهام دیگر خیالم راحت است
مال دنیا را نمیخواهم به من گریه بده
دخل و خرج گریهکن حتی شود کم راحت است
هر که رفته کربلا خیر دو عالم دیده است
کربلا رفته خیالش از دو عالم راحت است
ساربان هم ریزه خوار سفرهی تو بوده است
از کریمان نیمه شب، دزدی خاتم راحت است
صنف لباس فروش ها -1395/7/14- زیارت عاشورا - روز سوم محرم - حاج منصور ارضی
جوان به هیأت تو آمدیم و پیر شدیم
ز قبل روز تولد تو را اسیر شدیم
جسارتا ز حساب و کتاب باکی نیست
به نیم قطرهی اشکی ببین چه شیر شدیم
به سیم و زر نفروشیم نوکری تو را
که ما به خاطر این نوکری، امیر شدیم
درخت بار دهد، شاخهاش میافتد و ما
ز فرط جرم و گناه است سر به زیر شدیم
شما مقام شفاعت به گریهکن دادید
که ما فراز «اجرنای یا مجیر» شدیم
ببین به گفتن «یا لیتنا» خوشیم، حسین
ببخش زود نبودیم، ببخش دیر شدیم
اگر چه روسیاهیم و بوی بد داریم
ز «یا حسین»، فروشندهی عبیر شدیم
ز بعد «أوفِ لنا الکیل» سفره گستردیم
ز دستگیری دست تو، دستگیر شدیم
ز ما دریغ نکن این غذای نذری را
کجاست ماه محرم که ما فقیر شدیم
تن تو جمع نشد، جمع ما ولی جمع است
ز دانه دانهی زنجیرتان کثیر شدیم
به شوق آمدن مادر تو منتظرِ
زمان آمدن منکر و نکیر شدیم
تمام خاطرهی ما ز دور کودکی است
نبین کشیده قدّیم و نبین کویر شدیم
چه عزتی بِه از این عمر رفته، با تو گذشت
جوان به هیأت تو آمدیم و پیر شدیم
مسجد ارک - 1395/7/13 - شب سوم محرم ـ حاج منصور ارضی
حاجت به شرح آن نیست دردی که خود عیان است
این اشک شور گونه شیرینترین بیان است
از عشق یوسف مصر یک دل فقط جوان شد
در خیمهی حسینی دلها همه جوان است
بالاترین عبادت شادی قلب زهراست
شادی قلب زهرا ذکر «حسین جان» است
زهرا تمام ما را با اسم میشناسد
نزدیک درب هیأت چشم انتظارمان است
این سرخی بدنها با این به سر زدنها
از جهل سینهزن نیست، از عشق بیکران است
اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند
وقتی که پیرمردی با عشق روضهخوان است
آهی کشید خواهر در ماتم برادر
این آه تا قیامت در سینهها نهان است
مثل لب برادر خون شد جبین خواهر
گویا که چوب محمل، همدست خیزران است
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات
صنف لباس فروش ها -1395/7/13- زیارت عاشورا - روز دوم محرم - حاج منصور ارضی
هر چند خیر ما به سویت کم میآید
الطاف تو بر نوکران هر دم میآید
حال گدا تنظیم با حال کریم است
غم در دلت باشد به دلها غم میآید
بیمارِ بیماریم پشت در نشستیم
کی آخر از آنسوی در، مرهم میآید؟
روز وصالت آبرودارست ما را
اشکی که از دوری تو نم نم میآید
وقتی که ما نان و نمک از تو بگیریم
بر سفرهی ما برکت عالم میآید
آقا بگو آیا به دردت میخورم من؟
آقا بگو چه کاری از دستم میآید؟
یک کربلا همراه تو باشیم کافیست
در آن شب جمعه که زهرا هم میآید
زینب اگر امروز در محمل نشسته
یک روز تا گودال بیمحرم میآید
مسجد ارک - 1395/7/12 - شب دوم محرم ـ حاج منصور ارضی
روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند
از من و تو سمت باب القبله، نوکر ساختند
پرچمی بر عرش کوبیدند و اینجا روضه است
دستهی سینه زنی پشت پیمبر ساختند
شیشه شیشه گریهی ما را ملائک بردهاند
قطره قطره ریختند و حوض کوثر ساختند
چشم هر کس خیس باشد جای پای فاطمه است
چشم ما را با حسینیه برابر ساختند
میشود بابا، حسین و میشود مادر، رباب
سینهزنها را به این صورت برادر ساختند
هر کسی بهتر برایش سوخت مزدش را گرفت
سوخت فطرس، از همان خاکسترش، پر ساختند
با وضو باید در این ده روز از هر جا گذشت
هر محله، بچهها، صحنی مطهر ساختند
شاهراه آسمان در کوچههای کربلاست
تا خدا، از مرقد شش گوشه یک در ساختند
کربلا تاریک شد، پیکر ته گودال ماند
آفتاب نیزه را با یک سر آخر ساختند
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات
صنف لباس فروش ها -1395/7/12- زیارت عاشورا - روز اول محرم - حاج منصور ارضی
گریه دواست عاشق بیمار مانده را
چاره کجاست عبد گرفتار مانده را
کی میشود به چهرهی ماهت نظر کنم؟
نوری ببخش دیدهی خونبار مانده را
پررویی مرا به بزرگی خود ببخش
تو عفو کن گدای طلبکار مانده را
کنعان میان هر گذرش بوی یوسف است
طاقت نمانده رهگذر زار مانده را
من را بخر اگر چه به دردت نمیخورم
کن سرفراز جنس به انبار مانده را
قلب مرا دوباره خودت سر به راه کن
از نو بساز خانهی آوار مانده را
خواب از سرم پریده ز دوری کربلا
کی میبری حرم من بیدار مانده را؟
امروز در کنار تو ای صاحب عزا
سینهزنیم مسلم بییار مانده را
جهت سلامتی امام زمان و مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج امام زمان صلوات