زیارت عاشورا - 1400/8/4 - حاج منصور ارضی
گر چه گداها وفایی ندارند
کریمان گدا را محل می گذارند
به بی آبرویی من رحم کردی
و الّا گناهان من بیشمارند
برای ظهور تو کاری نکردم
خوشا دوستان تو که اهل کارند
به جای سخن گفتن از وصل رویت
چرا دوستانم به غیبت دچارند؟
بیا و ببین چهره شهر زخمی
و آیینه ها محو گرد و غبارند
چقدر آرزومند دیدار مُردند
همه زیر خاکند و در انتظارند
به خوابم بیا لااقل دلخوشم کن
بیا تا که چشمان خشکم ببارند
نشد که شوم مثل آن عاشقانی
که با یاد خال لبت بی قرارند
چنان طفل بی تاب و بی خانمانم
مرا کِی به دست خودت میسپارند
علی دید که فاطمه بر زمین خورد
علی دید اطفال گوشه کنارند
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1400/7/۲ - زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
غمی که اشک مرا در عزای هجران ریخت
درون سینه من آه را دو چندان ریخت
شبی ز شرح فراقت به ابرها گفتم
سحر نیامده دیدم چقدر باران ریخت
عزیز کرده عالم (زهرا) هنوز در چاهی
چه اشک ها که از این داغ پیر کنعان ریخت
هنوز لیلی صحرا نشین عزادار است
چقدر چشم تو خون گریه در بیابان ریخت
بساط کاسبی روزگار جذبم کرد
؟؟؟؟؟؟
حرام باد حلالی که از تو دورم کرد
اسیر نفس شدن نقشه ای که شیطان ریخت
به پیش چشم تو صد بار دست من رو شد
تمام آبروی نوکرت به قرآن ریخت
گناه کردم اگر جان مادرت بگذر
به حق یاس کبودی که بین میدان ریخت
تمام ثروت سائل دو قطره اشکش بود
هزار شکر که پشت در کریمان ریخت
سری به روضه ی ما هم بزن تو را به حق حسن
همان کریم که در کام کلب هم نان ریخت
قسم به عبدالله او گر چه غرق غم هستم
حسن اراده کند اربعین حرم هستم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1400/7/1 - زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
خسته ام آواره ام ماوا ندارم جز حسین
من کس و کاری در این دنیا ندارم جز حسین
دلخوشی من در این دنیا فقط این روضه هاست
دیگر از این زندگی معنا ندارم جز حسین
چشم من بر دست مردم نیست بر دستان اوست
به حق این پرچم قسم آقا ندارم جز حسین
قاب قوسین خدا در اصل زیر قبه است
بین این معراج أو أدنی ندارم جز حسین
در جهنم می آید میکشد بیرون مرا
یاوری در آتش فردا ندارم جز حسین
آنقدر سینه زدم تا عاقبت زهرا خرید
واسطه در محضر زهرا ندارم جز حسین
حرف هایم را فقط با شخص آقا میزنم
مَحرم درددلی حتی ندارم جز حسین
به حسینیه به قصد کربلایش آمدم
ماهی این حوضم و دریا ندارم جز حسین
خواهرش آمده بود و داد میزد ای سنان
محرمی دیگر در این صحرا ندارم جز حسین
مسجد ارک - 1400/7/1 - حاج منصور ارضی
همه عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند، مسیحای حسین است حسن
بی حسن رو به حسینش بکنی باخته ای
جان من صاحب امضای حسین است حسن
این حسن کیست که عالم همه دیوانه اوست
برترین اسم به لبهای حسین است حسن
هر کسی گفت حسین از برکات حسن است
تا ابد پرچم بالای حسین است حسن
بنویسید که آقای جهان است حسین
بنویسید که آقای حسین است حسن
زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن
باب حاجات گداهای حسین است حسن
همه در کرب و بلایند حسین رفته بقیع
چه عجب جنت اعلای حسین است حسن
او علی اکبر اگر داد حسن قاسم داد
در بلا هم شده پای حسین است حسن
بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین
غم عظمای حسین است حسن
مسجد ارک - 1400/7/1 - زیارت عاشورا - حاج منصور ارضی
آقا سلام این گره ی کور ما وا نشد
آخر دوباره قسمت ما کربلا نشد
جامانده ام از مسیر نجف تا به کربلا
حالم بد است درد فراقم دوا نشد
گفتم به مادرم که برو حاجتم بگیر
با گریه گفت جان امام رضا نشد
هی روبروی عکس حرم زار میزنم
صحن کبوتر دلم ایوان طلا نشد
دَر هَم بخر دوباره و ما را جدا نکن
از زائران یار دل ما جدا نشد
شرمنده پای مجلس تو کم گذاشتم
شرمنده حق روضه ی زهرا ادا نشد
دارا حسین و صاحب دارالشفاء حسین
بیچاره آنکه بر غم او مبتلا نشد
ای زائر حسین، حسن سفره پهن کرد
که زائری معطل آب و غذا نشد
تقسیم برکت حسنی دست قاسم است
آنکه گره گشایش به جز مجتبی نشد
زیر کفن نوشته ی جوشن کبیر داشت
اندازه ی تنش زرهی دست و پا نشد
قدش کشیده صورت او پر هلال شد
وقتی حریف سرعت آن نعلها نشد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - ۱۴۰۰/۶/۳۰- حاج منصور ارضی
گریه ی بی صدا قبول نشد
هر چه کردم دعا قبول نشد
اهل موکب به فکر پروازند
نوکری های ما قبول نشد
شد پذیرفته کار بی منّت
کار با ادعا قبول نشد
بهر وصلش چه نذرها کردم
نذری ام منتها قبول نشد
بنویسید باز هم امسال
عبد سر به هوا قبول نشد
منم آن روسیاه و بی کس که
نزد موسی الرضا قبول نشد
صحن حیدر چقدر زیبا بود
حیف دیگر گدا قبول نشد
هر چه گفتم لا تُؤَدِّبْنِي
حاجتم از قضا قبول نشد
تا سحر ناله کردم از جگرم
کربلا کربلا قبول نشد
شعرها یک به یک خریده شدند
شعر این بی بها قبول نشد
حرف زینب که گفت با قاتل
بس کن ای بی حیا قبول نشد
زیورم را بگیر و سر نبرش
لااقل از قفا قبول نشد
با عصا پیری آمد و میزد
گفت ضربات پا قبول نشد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1400/6/۲۳- حاج منصور ارضی
ماجرای عشق تو با عشق خوبان فرق داشت
لطف تو به طفل عاصی و گریزان فرق داشت
از پدر هم بیشتر خیرت به نوکرها رسید
مهربانی تو با ما وقت هجران فرق داشت
بر خلاف هر که از آلودگی هایم گریخت
همنشینی تو با آلوده دامان فرق داشت
دور دنیا گشتم و فهمیدم آقایم تویی
دستگیری تو از سائل به قرآن فرق داشت
یک قدم برداشتم فورا دویدی سوی من
در رفاقت با بدان این طرز جبران فرق داشت
امتحانم کن ولی از روضه ها طردم نکن
لذت اینجا نشستن سخت و آسان فرق داشت
کار من که نیست باید تو مرا عاشق کنی
آنچنان که بین یاران نور سلمان فرق داشت
گفتم آقا با گنه کاری چه مشتاقم شدی
گفتی از بس گریه ات وقت حسین جان فرق داشت
از چه یعنی یابن الحسن از اربعین جامانده ام
حال ما در کربلای شاه عطشان فرق داشت
دستپخت مادرت زهراست که گریه کنیم
رزق ما شد حسنی که طعم این نان فرق داشت
گرچه دیدم در کرامات از کریمان سرتر
گنبدش با گنبد شاه خراسان فرق داشت
تیرها تابوت را گرچه به پیکر دوختند اما
در میان علقمه آن تیرباران فرق داشت
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات