به من رسیده دو چشم تر از حسین و حسن
کلام وحی شده منبر از حسین و حسن
خراب روضه شدم آمدم به میخانه
رسیده جام و می و ساغر از حسین و حسن
برای آنکه خدا را بیاورم هیأت
نداشتم به خدا بهتر از حسین و حسن
زمین به دست حسن آسمان به دست حسین
به عرش می رسد این نوکر از حسین و حسن
نشسته زیر کساء بینشان رسول خدا
که ارث برده علی اکبر از حسین و حسن
بهشت را به گدایی هردوشان بفروش
نخواه چیز کمی دیگر از حسین و حسن
تویی که کرب و بلا رفته ای به عشق بقیع
چه توشه ای ببری آخر از حسین و حسن
طبیعی است که با فاطمه طرف بشود
حساب اگر نبرد محشر از حسین و حسن
بپرس فضه چه از فاطمه شنیده، علی
یک آیه کم شده از کوثر حسین و حسن
چه وضع خانه ی او صورتش به هم خورده
که رو گرفته چنین مادر از حسین و حسن
کشیده خورد و کشیده شده و کشیده آه
کشیده از خجالت «در» از حسین و حسن
[یکشنبه 1399-07-13] [ 10:30:00 ب.ظ ]