زیارت عاشورا - 1398/6/15- روز ششم محرم - حاج منصور ارضی
دلت سیاه شده نور هل اتی کافی ست
ز خلق رانده شدی حجت خدا کافی ست
نیاز بنده ی عاشق به مال و زیور نیست
دلی که برغم مولاست مبتلا کافی ست
که گفته وصل دوای تمام درد منست؟
هر آنچه یار بخواهد همان مرا کافی ست
از آستان امامی که معدن خیر است
برای نوکر درمانده یک دعا کافی ست
بیا به خاطر قلب امام قول دهیم
اگر چه دیر شده اما دگر خطا کافی ست
برای هر که هوای دلش نفسگیر است
نفس کشیدن در مشهد الرضا کافی ست
حرم کجا و من روسیاه کجا؟ می دانم
همین که سوختم از هجر کربلا کافی ست
دوید زینب و با گریه گفت با قاتل
نزن عزیز مرا شمر بی حیا کافی ست
همه کفن بخرند و همه کفن بشوند
فقط برای حسین است بوریا کافی ست
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/6/14 - شب ششم محرم - حاج منصور ارضی
خدا نوشته مرا از ازل برای حسین
تمام دار و ندارم بُود فدای حسین
به گور هم بروم قبر من حسینیه است
که از زمان تولد شدم گدای حسین
به چاه معصیت افتادم و نجاتم داد
گرفت دست مرا هر زمان دعای حسین
دو چشم دارم و این چشم های ناقابل
خدا کند که بیفتد به زیر پای حسین
تمام پیرغلامان امیدشان این است
شوند شامل الطاف بچه های حسین
به فکر جنت و این چیزها نباید بود
کجاست جنت ما؟ مجلس عزای حسین
علاج درد من بی علاج یک چیز است
مرا فقط برسانید کربلای حسین
حسین گفتن ما هم حواله ی زهرا
رسید تا به حرم ناله و نوای حسین
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1398/6/14- روز پنجم محرم - حاج منصور ارضی
تا دلم از کردههای خویش نادم میشود
بیشتر از پیش چشمم گریه لازم میشود
اشک بال پر زدن در وادی معراجهاست
گریهکن در روضه جبریل عوالم میشود
شمع باشی یا که پروانه چه فرقی میکند
سوخت هر کس که درونش عشق حاکم میشود
هر که سنگ طعنههای خلق را تاب آورد
حتم دارم شیشه هم باشد مقاوم میشود
گرچه هِی در میزنم کشکول من را پر نکن
دست سائل تا که خالی شد مزاحم میشود
این خرابت را بیا و لطف کن بیرون مکن
قول خواهد داد که یک روز سالم میشود
تا گناهی میکنم زهرا وساطت میکند
پشت مادر طفل بازیگوش قایم میشود
آه ای ماه هزار و چند ساله تو بگو
سهم ما تا کی سیاهی مداوم میشود؟
هر زمان ناحیه میخوانم تصور میکنم
روح من تا کربلایش با تو عازم میشود
گریه تنها در میان روضهی جدّت حسین
اشک هر چه میدهی خرج مراسم میشود
لااقل این جسم عریان مانده را دفنش کنید
نامروتها کسی اینقدر ظالم میشود؟
آن ردا و آن عبا و آن عمامه بس نبود؟
کهنه پیراهن مگر جزء غنایم میشود؟
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/6/13 - شب پنجم محرم - حاج منصور ارضی
مینشینیم سر کوی اباعبداللّه
به امید رخ نیکوی اباعبداللّه
از کریمی خودش بوده که ما هم شدهایم
همهی عمر ثناگوی اباعبداللّه
صحن پیشانی ما بوی حسینیه گرفت
از گِل تربت خوشبوی اباعبداللّه
اهل معراج نشد هیچ رسولی الّا
با توسل به سر موی اباعبداللّه
نزد پیغمبر ما خوبتر از هر عملیست
زدن بوسه به بازوی اباعبداللّه
دستگیر است اگر از همهی خلق حسین
بوده چون فاطمه الگوی اباعبداللّه
رحمت واسعهاش جلوه و یاد حسن است
رفته بر خوی حسن خوی اباعبداللّه
نیست انصاف نگوییم از ایمان رباب
ذوب مولا شده بانوی اباعبداللّه
فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت
هر که رفته قدمی سوی اباعبداللّه
مُحرم کعبهی بیدلبر زینب نشویم
قبلهی ما فقط روی اباعبداللّه
زودتر خورد زمین خواهر مظلوم حسین
دید تا خم شده زانوی اباعبداللّه
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1398/6/13- روز چهارم محرم - حاج منصور ارضی
خدا گواه که دل بی تو صد بلا دارد
بیا که محفل ما بوی کربلا دارد
کنار تو نفحات الحسین دلچسب است
تمام شهر از این نفخهها جلا دارد
به یُمن توست که از دشت نینوا هر روز
ندای جدّ غریبت مرا صلا دارد
به لب اگر گل لبیک داعی اللّه است
دعای توست دلم نغمهی ولا دارد
ز همنشینی تو دفع صد بلا بشود
خوش آن کسی که دلی چون تو مبتلا دارد
سخن ز راس بریده ز صوت قرآن است
همان که زمزمه در تشتی از طلا دارد
برای عمهی مضطرهات بمیرم من
که عمه بیشتر از هر کس ابتلا دارد
میان آن همه غربت چو کوه اِستاده
چه نقشههاست که با خطبه بر ملا دارد
چه قدرتیست بنازم به بانوی عصمت
که از خطابه او پرچم اعتلا دارد
وجود پاک تو را ای که منتقم هستی
به هر کجاست خداوند بیبلا دارد
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
مسجد ارک - 1398/6/12 - شب چهارم محرم - حاج منصور ارضی
غربت نشینیم و هوای آشنا داریم
قلبی شکسته اشکهایی بیریا داریم
زهرای مرضیه به ما قطعا نظر دارد
وقتی که از داغ حسین او عزا داریم
در این هیاهو مثل ما آسوده خاطر کیست؟
شکر خدا که خامس آل عبا داریم
از چشمهای خیس راهی حرم هستیم
معراج رفتن بال میخواهد که ما داریم
چشمی که مَحرم شد به نامحرم نمیافتد
آلودهایم اما دم هیئت حیا داریم
مشکی تن دیوارهای شهرمان کردیم
این ارث را ما از علی موسی الرّضا داریم
ماه مُحرم منزل معشوق نزدیک است
هر گوشهای از شهرمان یک کربلا داریم
وقتی که پای ما روی فرش حسینیه است
احساسمان این است که در عرش جا داریم
ما کمتر از حدّ بضاعت گریهکن بودیم
بیش از نماز یومیه، اشک قضا داریم
ماه مُحرم دخل و خرج ما تفاوت کرد
هر شب میان سفرهها نان و غذا داریم
هرسال مردن پای روضه آرزوی ماست
امسال هم این عشقبازی را بنا داریم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات
زیارت عاشورا - 1398/6/12- روز سوم محرم - حاج منصور ارضی
باز آمدم که یاری چشم تری کنم
بر گریههای صاحب عزا یاوری کنم
هم ناله با صدای نوای امام خویش
با آه و ناله یاری یک مادری کنم
وقتی که داد میزنی «یا جدّی الغریب»
میگریم و برای تو غم پروری کنم
یاد به خون نشستن او میکشد مرا
یاد جدا جدا شدن پیکری کنم
تا یاد درد عمهی مضروبه میکنی
من شرم از اسیری یک خواهری کنم
دستی بکش به روی سر روضهخوان خویش
تا حق ادا به مجلس یک دختری کنم
صدها محرمم اگر آید کنار تو
شوری بده که وقت عزا محشری کنم
قلبی سلیم خواهم و عقلی سلیم تا
بر نفس خویش تا به ابد سروری کنم
دل را تو خود گره به سر زلف خود زدی
باید که من ز غیر تو دل را بری کنم
چاره نماند به دردسر سرگردانیام
در را ه کربلایِ تو ترک سری کنم
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات