به درگاهت آمد گدایی گرفتار
بریده ز یار و گرفتار اغیار
زمین خورده بارش زمین خورده هر بار
تو امشب دوا کن شده سخت بیمار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
دعا کرده اما اجابت ندیده
ز این مردم اصلا رفاقت ندیده
چنان خوار گشته که عزت ندیده
شقاوت کشیده سعادت ندیده
پناهی بده آمد عبد گنهکار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
در آتش گرفتارم و پر ز دردم
برای رضای تو کاری نکردم
سرم گرم دنیا شد و با تو سردم
کمک کن به سمت گنه برنگردم
بیا از نبخشیدنم دست بردار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
گناهان گرفته دو چشم ترم را
زمین خوردم از بس، شکسته پرم را
غلامی نکردم پدر مادرم را
ولی میگذارم به تربت سرم را
گدای حسینم، گدای علمدار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
هو الهو هو الحیّ و غفّار، حیدر
منم بندهی ربّ قهّار، حیدر
خریده مرا بین بازار، حیدر
صد و ده تجلی ستّار، حیدر
به عشق علی گفته هر بار تمار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
بهارم حسین و قرارم حسین است
تمامی دار و ندارم حسین است
چه غم از قیامت کنارم حسین است
شفیعی که محشر بیارم حسین است
منم نوکر و با عطش میزنم جار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
به سبحان ربّی الاعلی زینب
به دنیای زینب به عقبای زینب
به آه و دم نیمه شبهای زینب
به آتش که افتاده بر پای زینب
به پایی که زخمی شد و پر از خار
(به بانویی که برفته به بازار)
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
غریبی به گودال هی دست و پا زد
کسی آمد و عمه را بی هوا زد
سپاهی به تکبیر بر خیمهها زد
به گودال رو کرد و گریان صدا زد
که وا شد به خیمه دگر پای اغیار
که پا شو در این جمع غدار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار
زمین خوردی و یک حرم رفت غارت
حرم رفت غارت، سرم رفت غارت
خدایا کمک معجرم رفت غارت
چنان ضربه زد زیورم رفت غارت
شده چشمم از ضربهها تیره و تار
أجرنا من النّار، أجرنا من النّار