ترا قسم به نگاهت نیفتم از چشمت
به برق چشم سیاهت نیفتم از چشمت

قدم قدم ز شما دورتر شدم، حالا
نشسته‎ام سر راهت نیفتم از چشمت

ادامه مطلب :

چو دل ز غیر بریدم تو وا کنی آغوش
من و امید پناهت نیفتم از چشمت

نی‎اَم چنان شهدا رو سفیدِ تو اما
منم غلام سیاهت نیفتم از چشمت

رها مکن به خطایم هدایتم با توست
مگو بمان به گناهت نیفتم از چشمت

مرا جدا مکن از اشکِ روضه‎ی ارباب
فدای ناله و آهت نیفتم از چشمت

به اشک صبح و مساءت به دیدگان تو
مرا کمی ست شباهت نیفتم از چشمت

کنون قریب هزار و چهارصد سال است
به قتلگاه ست نگاهت نیفتم از چشمت

قسم به روز نجات اسیری زینب
مرا بخوان به سپاهت نیفتم از چشمت

به سمت کرب و بلا هر سحر سلامم باد
در انتظار پگاهت نیفتم از چشمت

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

جویم از طبع خود مناعت را
صانعم داد این صناعت را

ریزد از آسمان برایم رزق
نکنم صحبتی قناعت را

با تمام بضاعت المزجات
از رضا خواستم بضاعت را

میکنم مدح آن که در عالم
به نمایش گذاشت طاعت را

حج او کعبه خراسان بود
در خودش دید استطاعت را

روز نهضت نیاز لحظه رسید
حق عطا کرد روز و ساعت را

اقتدا بر قیام زهرا داشت
ای بنازم چنین شجاعت را

کیست معصومه مظهر توحید
دختر ماه دختر خورشید

بانویی که مثال زینب شد
آبروی تمام مکتب شد

در مرام و قیام و راه و روش
وام دار رییس مذهب شد

در غیاب امام خود بانو
نکته دانِ تمام مطلب شد

بس که معصوم بود معصومه
ثانی فاطمه ملقب شد

بیت موسی است طور سینایش
در همین خانه او مُهذب شد

همچو زهرای مرضیه جبریل
با دل حضرتش مصاحب شد

مأمنش آستان بیت رفیع
مَحرم دوست هر دل شب شد

کیست معصومه مظهر توحید
دختر ماه دختر خورشید

عابده، زاهده، مجلله اوست
فاطمه ،راضیه، محدثه اوست

بی گمان بعد زینب کبری
عالمه هست و بی معلمه اوست

بر نبی مکرم اسلام
همچو زهرا گل مکرمه اوست

پاره ی قلب موسی کاظم
بر علی دختر معظمه اوست

زینب کربلای ایران نیز
بانوی جان نثار علقمه اوست

قدرِ مخفی و قبر مخفی را
مهد قم را نماد فاطمه اوست

در قیامت شفیعة المحشر
یاری شیعه را مقدمه اوست

کیست معصومه مظهر توحید
دختر ماه دختر خورشید

راوی است و چنین روایت کرد
حق مرا حافظ ولایت کرد

نتوان منکرش کسی بشود
آن غدیری که او روایت کرد

در عمل راه عشق را پویید
کربلا را چنین روایت کرد

هجده کشته در ره حق داد
با شهادت ز دین حمایت کرد

با وجودی که او اسیر نشد
شهر قم حال او رعایت کرد

نه به او نه بر عنان ناقه او
مرجع شیعیان عنایت کرد

آری آری وفای عهد قم
تا همه خاک ما سرایت کرد

دست بر چادری نخورد اینجا
هیچکس معجری نبرد اینجا

بین نامحرمان نماند کسی
ناقه اش را به ما سپرد اینجا

تازیانه نخورد بر بانو
گل به پای رکاب خورد اینجا

اهل قم در خرابه نه، او را
بهترین جای شهر برد اینجا

او به بزم شراب برده نشد
میهمان خدا شمرد اینجا….

هیچ پیراهنی نشد غارت
کسی انگشتری نبرد اینجا

موضوعات: مناجات با امام زمان  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-04-26] [ 07:51:00 ق.ظ ]