سه شنبه ها
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   



فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


  مسجد ارک - 1400/2/4 - شب یازدهم ماه مبارک رمضان   ...

معصیت بین دلم آمد و تسخیرم کرد
بال پرواز مرا بست زمین‎گیرم کرد

روزگاری دلِ با‎معرفتی بود مرا
چه شد آخر که خطا این همه دلگیرم کرد

عملم رنگ قبولی نگرفت از بس که
نفس سرگرم ریا کردن و تزوریم کرد

حبّ دنیا عقب انداخت مرا در طلبت
حبّ اغیار مرا در غل و زنجیرم کرد

خواب دیدم که نجف رفتم و صحن علی‎ام
ریخت اشکم به روی گونه و تعبیرم کرد

مرتضی وضع مرا تاب نیاورد و خودش
پدرانه به سویم آمد و تطهیرم کرد

سال‎ها ریزه‎خور خوان خدیجه شده‎ام
کرمش بر سر این سفره نمک‎گیرم کرد

تشنه‎ام شد جگرم سوخت گفت آه حسین
اقتدا بر جگرم ناله شبگیرم کرد

اولین بار حرم بر در باب القبله
نظر فاطمه در خیر سرازیرم کرد

هیچ جایی دلم آرام نشد جز حرمش
دیدن کرب و بلا از همه جا سیرم کرد

چه کنم دست خودم نیست نسوزم ز غمش
روضه‎ی تشنگی‌‎اش زود مرا پیرم کرد

فکر آن پیکر و ده مرکب و نعل تازه
روز و شب در نظرم آمد و درگیرم کرد

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات, مسجد ارک  لینک ثابت



[شنبه 1400-02-04] [ 04:54:00 ب.ظ ]





  مسجد ارک - 1400/2/3 - شب دهم ماه مبارک رمضان   ...

من کی‎ام باده‎خور و باده‎پرست
آن گنه‎کاری که پست و یاغی است

آن که زد جام و سبو را هم شکست
باز پیش هرکس و ناکس نشست

او که وقت مستی‎اش غیرت نداشت
پیش او میخانه هم حرمت نداشت

سرکشی دارم نه سرافکندگی
آمدم، اما نه با شرمندگی

باهمه لجبازی و یکدندگی
رد شدم در امتحان بندگی

نمره دادی و کم آوردم ببخش
ای خدا اصلا غلط کردم ببخش

سال‎ها رفتم به راه اشتباه
راستش اصلا نبودم سر به راه

عمر من بر باد رفت و شد تباه
بی‎پناهم، بی‎پناهم، بی‎پناه

جای کوه نور، نار آورده‎ام
بسکه بدبختی به بار آورده‎ام

چون عقوبت در گناهم بی‎صداست
این همه درد و بلا هم بی‎صداست

وای از این مردن! عزا هم بی‎صداست
واقعا چوب خدا هم بی‎صداست

غافل از رنج مکافاتم نکن
لا تُؤَدِّبْنِي، مجازاتم نکن

راستش خیلی گرفتارم هنوز
بنده‎ی زشت و خطاکارم هنوز

گرچه لات کوچه بازارم هنوز
مطمئنم دوستت دارم هنوز

می‎گذارم دست در دست ولی
می‎زنم زنگ درت را با «علی»

باز نالان آمدم، حیدر مدد
لنگ لنگان آمدم، حیدر مدد

زیر ایوان آمدم، حیدر مدد
یا علی جان آمدم، حیدر مدد

یا امین الله امانم پس کجاست؟
مهدی صاحب زمانم پس کجاست؟

فاطمه آهی در اوج غم کشید
او که بارم را به قدّ خم کشید

اشک من را بُرد و بر پرچم کشید
کاغذ جرم و خطاها نَم کشید

غرق غم بودم، خوش و خرم شدم
چون بدهکار حسینش هم شدم

او خلاصه آخرش دستم گرفت
ربّنای حنجرش دستم گرفت

آن عبای پیکرش دستم گرفت
دست بی‎انگشترش دستم گرفت

من فدای آن تنی که سر نداشت
یک کفن از بوریا بهتر نداشت

خواهرش پنجه به صورت می‎کشید
گرچه عزت داشت منّت می‎کشید

مادرش را پای صحبت می‎کشید
از حسین خود خجالت می‎کشید

گفت هر چه داشت با هم برده‎اند
آن لباس کهنه را هم برده‎اند

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات, مسجد ارک  لینک ثابت



[جمعه 1400-02-03] [ 04:07:00 ب.ظ ]





  مسجد ارک - 1400/2/2 - شب نهم ماه مبارک رمضان   ...

بیشتر از آنکه باشم با تو، با بیگانه‎ام
در میان گفتگویم با تو کِی مستانه‎ام؟

نیستم با تو نمایش میدهم از بودنم
در مناجاتم کجا مانوس با جانانه‎ام؟

پشت سر را بیشتر از پیش رو دارم نظر
در نمازم نیست خوف و خشیت رندانه‎ام

از نگاه حضرتِ تو نیست اینجا بندگی
رفته بیرون از دلم انگار صاحب خانه‎ام

حال که از حضرت محبوب دور افتاده‎ام
از جدایی های تو چون اُستُن حنانه‎ام

گریه ها سر می‎دهم تا باز احیایم کنی
من غلام بارگاه حضرت ریحانه‎ام

گر دعاهای مدام مادرم زهرا نبود
کِی توان گفت من هم عاشقی فرزانه‎ام؟

نیستم از مخلِصین یا مخلَصین اما کنار سفره‎ات
دلخوشم که گرد شمع مخلَصین پروانه‎ام

ظرف من محدود و رحمت‎های تو بی انتهاست
پس بده با دست ساقی باده و پیمانه‎ام

با معارف آشنایم کن قسم بر علقمه
من فقط لب تشنه‎ی جامی از این میخانه‎ام

ساقی لب‎تشنگان، لب‎تشنگان را مِی دَهد
من هم از لب‎تشنگان جام سقاخانه‎ام

حسرت یک قطره را هم بر لبان خود گذاشت
از مواسات علمدار حرم دیوانه‎ام

ذکر عباس است والله همان ذکر خدا
کهف العباس است والله زیارت خانه‎ام

حق زائر بر مَزور خود دعا و التجاست
من حرم گم کرده‎ام کرب و بلا کاشانه‎ام

ای چشم بسته چشم من زار را ببین
با گریه هام خنده ی اشرار را ببین

ادامه »

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات, مسجد ارک  لینک ثابت



[پنجشنبه 1400-02-02] [ 03:51:00 ب.ظ ]





  مسجد ارک - 1400/2/1 - شب هشتم ماه مبارک رمضان   ...

رسم کریمان بُوَد این از قدیم
رحم به مسکین و اسیر و یتیم

دست گدا هر چه که هم داده‎اند
عذر بخواهند که کم داده‎اند

توشه گرفتند ز معراج‎ها
تا برسانند به محتاج‎ها

کیسه به دوش آمده در می‎زنم
آنکه مزاحم شده امشب منم

آی کمک حال دلم دَر هَم است
قد من از بار گناهم خم است

در پی نان نیستم ای با کرم
جای غذا دست بکش بر سرم

کاش دلم را تو اجابت کنی
با من آلوده رفاقت کنی

من که نگفتم به تو دنیا بِده
خواهشم این است خودت را بِده

هیچم و از عشق به مولا پُرم
با علی و آل علی دَمخورم

زندگی‎ام گشته سراسر بلا
لک زده قلبم بروم کربلا

دل‎زده‎ام از هم الّا حسین
نبض دلم چیست حسین یا حسین

ای به فدایت پدر و مادرم
دعوتمان میکنی امشب حرم؟

ای غم تو مثل خودت بیکران
ای جگرت زخمی داغ جوان

قاتل تو کِی اثر خنجر است
قاتل تو داغ علی اکبر است

خون دلت در همه جا ریخته
حاصل عمرت به عبا ریخته

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات, مسجد ارک  لینک ثابت



[چهارشنبه 1400-02-01] [ 04:05:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1400/1/31 - شب هفتم ماه مبارک رمضان   ...

گنج مخزون که خدا داشت، گدا هم دارد
این گدا، فاطمه دارد که خدا هم دارد

بی‎جهت خالق ما خالق حیدر نشده
نظری داشت به سلمان که به ما هم دارد

بَدم اما نروم بی‎علی اصلا به بهشت
ته بازار نجف بی‎سر و پا هم دارد

جای این طفلِ گنه‎کار علی شرمنده‎ست
چه مرامی طرف کار مرا هم دارد

طبل رسوایی من خورده که شب آمده‎ام
بنده‎ی پست کمی شرم و حیا هم دارد

کسی اندازه‎ی من ظلم نکرده به خودش
وای از آنکس که بدی این همه با هم دارد

نزنیدم، ز در میکده بیرون نبرید
مست، مست است دگر جرم و خطا هم دارد

شهر ما شهر گناه است ولی وقت سحر
کوچه در کوچه مناجات و دعا هم دارد

بغلم کرده خدایی که خدای «حسن» است
صد برابر عوض اخم، عطا هم دارد

لقمه‎ی سفره‎ی ما هدیه‎ی همسایه‎ی ماست
سفره‎ی هر شب ما بوی رضا هم دارد

دهن روزه قسم خوردم و گفتم به حسین
لبِ تشنه عطش کرب و بلا هم دارد

به مریض حرمش تربت اعلی برسان
تربت اصل شراب است، شفا هم دارد

مادری گفت خدا، اصغر من تشنه‎لب است
چه فراتی‎ست که خشک است و صدا هم دارد

خبر پارگی مشک رسیده به حرم
به ربابی که تنش رخت عزا هم دارد

ضرب این تیر سه شعبه سه نفر می‎خواهد
نه چنین حنجره‎ای که تنگی جا هم دارد

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات, مسجد ارک  لینک ثابت



[سه شنبه 1400-01-31] [ 11:24:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1400/1/30 - شب ششم ماه مبارک رمضان   ...

تو در جود و بخشش نهایت نداری
تو بخلی زمان عطایت نداری

منم یاغی اما تو زندان برای
فراری بی دست و پایت نداری

تو را بنده‎هایت فراموش کردند
ولی کینه از بنده‎هایت نداری

تو گفتی جهنم برای تو دارم
نه عشقم، عزیزم، فدایت نداری!

اگر که بدم خب خدایم تو هستی
نیازی به من در دعایت نداری

خدا من که گفتم گنه‎کار و زشتم
چرا پس به حرفم عنایت نداری؟

به زهرا قسم می‎خورم آشنایم
غریبه به مهمان‎سرایت نداری

اگر من به جز تو کسی را ندارم
تو هم مثل این بی‎نوایت نداری

قسم بر رضا که سریع الرضایی
اگر چه ز دستم رضایت نداری

نشستی کنارم در این شب نشینی
شبیه علی با گدایت، نداری

نجف را که بستند یا ربّ دوایی
به دردی که دارد سرایت نداری

حسین جان خرابم چه هجران سختی
از آن تربت کربلایت نداری؟

صدا زد رقیه، پدر، جای سالم
در این صورت جابه جایت نداری

کجا رفته بودی که دیگر سراغی
از آن دختر دلربایت نداری

درست است سنگین شده هر دو گوشم
تو هم جوهری در صدایت نداری

نپرس از چه گیسو و معجر ندارم
تو هم شانه بهر عبایت نداری

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات, مسجد ارک  لینک ثابت



[دوشنبه 1400-01-30] [ 06:33:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1400/1/29 - شب پنجم ماه مبارک رمضان   ...

الهی و ربی ببین بی نوایم
ثوابی ندارم سراپا خطایم

من آنقدر توبه شکستم که دیگر
به پیش تو رنگی ندارد حنایم

به اخم و سکوتت ز من رو مگردان
مرانم از این در، بده ناسزایم

به پشت در خانه ات مینشینم
بگو تا که داخل بیایم، نیایم؟

وفایت همیشه به دادم رسیده
ببخشم که عمری فقط بی وفایم

بدم من ولی صاحبانم کریمند
گدای «بتولم» سگ «مرتضایم»

نبین روسیاهم نبین پر گناهم
محبّ قدیمی اهل کسایم

چنان چاه کوفه دلم مرتضایی‎ست
ولای علی داده قدر و بهایم

چه هجران سختی تمامی ندارد
شب و روز دلتنگ کرب و بلایم

قسم بر سحرهای ماه مبارک
گرفتم من از خاک تربت شفایم

حسین است گرمای اشک روانم
به داغ غمش سالها مبتلایم

لبم خشک شد غروبی برایش
ز بس گریه کردم گرفته صدایم

چه داغ بزرگی چه تصویر سختی
به فکر تن مانده بر بوریایم

چه آه حزینی بُنیَّ بُنیَّ
پریشان این آه خیرالنسایم

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات, مسجد ارک  لینک ثابت



[یکشنبه 1400-01-29] [ 06:29:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما