سه شنبه ها
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   



فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


  مسجد ارک - 1397/3/5 - ماه مبارک رمضان (شب دهم) - حاج منصور ارضی   ...

با غم هجران تو هر چند که راه آمدیم
باز هم بی تو به استقبال این ماه آمدیم

پای من را دعوت چشمت به مهمانی کشاند
ما به شوق تو به مهمانی الله آمدیم

آمدیم اما چگونه آمدیم اما چطور؟
پر گناه و روسیاه و باز گمراه آمدیم

چند وقتی هست در ما رغبت دیدار نیست
ما که حتی گاه اینجا هم به اکراه آمدیم

خوب می‎دانی و می‎دانیم خیلی بد شدیم
خوب می‏‎دانی پشیمانیم آقا آمدیم

اوج آمال و امید ما در اینجا نوکری است
ما به این درگاه آری در پی جاه آمدیم

شاه را انداخت نیزه را از بلندی برگرفت 
روضه را دیدیم سنگین است کوتاه آمدیم

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[شنبه 1397-03-05] [ 05:14:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1397/3/4 - ماه مبارک رمضان (شب نهم) - حاج منصور ارضی   ...

گریه در بین مناجاتم شبیه گوهر است
چون خدا می‎گردد و دنبال چشمان تر است

احترام سفره را دارند اهل این محل
آب آبادی ما از آب حوض کوثر است

او نمی‎گیرد به دل اصلا نمی‎آرد به رو
این خدا با هر کسی بد کرده باشد، بهتر است

داد و قالم را ندید و آبرویم را نبرد
سال‎ها مشتی که می‎کوبم پناهش این در است

راستش خیلی بدهکاری به بار آورده‎ام
بار کج آورده‎ام این بار، بار آخر است

کارگرها می‎زنند از کار خود او می‎خرد
مفت و مجانی که می‎بخشند ما را نوبر است

این که می‎سوزاندت را بشنو و باور نکن
هر که در آغوش گرمش سوخت حرف دیگر است

بچه‎ی بد را نزن پیش همه چون آخرش
آنکه می‎گیرد مرا در زیر چادر، مادر است

دست خالی نیستم خاک نجف دارم به کف
دستِ کم من را نگیرید، اعتبارم حیدر است

دست من را زود بگذارید در دست حسین
بنده‎ی خوب خدا اسم درستش نوکر است

آرزوی من نماز صبح در کرب و بلاست
یک سحر پائین پا و یک سحر بالاسر است (یک سحر پائین پای علی اکبر است)

پیش اربابم حسین «عند ملیک مقتدر»
هر کسی پایش به محشر می‎رسد فرمانبر است

ادامه »

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[جمعه 1397-03-04] [ 06:03:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1397/3/3 - ماه مبارک رمضان (شب هشتم) - حاج منصور ارضی   ...

هِی می‎زنم این در را با دیده‌ی گریانی
من طفل پریشانم کو گرمی دامانی؟

مستی گناهم رفت مانده است پشیمانی
نه توبه ی مقبولی نه فرصت جبرانی
ای ربّ کریم العفو

دنبال همه بودم دنبال تو اما نه
مشتاق گنه بودم مشتاق سحرها نه

در خدمت دل بودم، در خدمت مولا نه
چه خاک کنم بر سر گر روی بگردانی
ای رب کریم العفو

افتاده‌ام از چشمت می‌سوزم و می‌نالم
آقام دلش خون شد از نامه‌ی اعمالم

دور از تو شدم حالا ناخوش شده احوالم
تو دست بگیر از من دریا شده طوفانی
ای ربّ کریم العفو

یا ربّ تو خودت بشکن این قفل زبانم را
آرام کن از رحمت قلب نگرانم را

با نام علی پر کن ماه رمضانم را
من نوکر این خانه او لایق سلطانی

آقای ازل حیدر آقای ابد حیدر
دیدیم گرفتاریم گفتیم مدد حیدر

معنا و مسمّای «الله الصّمد» حیدر
ما شیعه مولاییم این است مسلمانی
ای ربّ کریم العفو

من آب که می‌نوشم دلواپس و بی تابم
با تشنگی روزه یاد لب اربابم

شب‌های پس از روضه از گریه نمی‌خوابم
وای از تن صد چاک آن یوسف کنعانی
ای ربّ کریم العفو

صد تیر به چشمش خورد صد تیر به مرکب خورد
بر پهلوی زهرا خورد آن چکمه که بر لب خورد

شلاق حرامی‎ها بر بازوی زینب خورد
ناموس خداوند است افتاده به حیرانی
ای ربّ کریم العفو

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[پنجشنبه 1397-03-03] [ 05:12:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1397/3/3 - ماه مبارک رمضان (شب هشتم) - حاج منصور ارضی   ...

هِی می‎زنم این در را با دیده‌ی گریانی
من طفل پریشانم کو گرمی دامانی؟

مستی گناهم رفت مانده است پشیمانی
نه توبه ی مقبولی نه فرصت جبرانی
ای ربّ کریم العفو

دنبال همه بودم دنبال تو اما نه
مشتاق گنه بودم مشتاق سحرها نه

در خدمت دل بودم، در خدمت مولا نه
چه خاک کنم بر سر گر روی بگردانی
ای رب کریم العفو

افتاده‌ام از چشمت می‌سوزم و می‌نالم
آقام دلش خون شد از نامه‌ی اعمالم

دور از تو شدم حالا ناخوش شده احوالم
تو دست بگیر از من دریا شده طوفانی
ای ربّ کریم العفو

یا ربّ تو خودت بشکن این قفل زبانم را
آرام کن از رحمت قلب نگرانم را

با نام علی پر کن ماه رمضانم را
من نوکر این خانه او لایق سلطانی

آقای ازل حیدر آقای ابد حیدر
دیدیم گرفتاریم گفتیم مدد حیدر

معنا و مسمای الله صمد حیدر
ما شیعه مولاییم این است مسلمانی
ای ربّ کریم العفو

من آب که می‌نوشم دلواپس و بی تابم
با تشنگی روزه یاد لب اربابم

شب‌های پس از روضه از گریه نمی‌خوابم
وای از تن صد چاک آن یوسف کنعانی
ای ربّ کریم العفو

صد تیر به چشمش خورد صد تیر به مرکب خورد
بر پهلوی زهرا خورد آن چکمه که بر لب خورد

شلاق حرامی‎ها بر بازوی زینب خورد
ناموس خداوند است افتاده به حیرانی
ای ربّ کریم العفو

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



 [ 05:12:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1397/3/3 - ماه مبارک رمضان (شب هشتم) - حاج منصور ارضی   ...

هِی می‎زنم این در را با دیده‌ی گریانی
من طفل پریشانم کو گرمی دامانی؟

مستی گناهم رفت مانده است پشیمانی
نه توبه ی مقبولی نه فرصت جبرانی
ای ربّ کریم العفو

دنبال همه بودم دنبال تو اما نه
مشتاق گنه بودم مشتاق سحرها نه

در خدمت دل بودم، در خدمت مولا نه
چه خاک کنم بر سر گر روی بگردانی
ای رب کریم العفو

افتاده‌ام از چشمت می‌سوزم و می‌نالم
آقام دلش خون شد از نامه‌ی اعمالم

دور از تو شدم حالا ناخوش شده احوالم
تو دست بگیر از من دریا شده طوفانی
ای ربّ کریم العفو

یا ربّ تو خودت بشکن این قفل زبانم را
آرام کن از رحمت قلب نگرانم را

با نام علی پر کن ماه رمضانم را
من نوکر این خانه او لایق سلطانی

آقای ازل حیدر آقای ابد حیدر
دیدیم گرفتاریم گفتیم مدد حیدر

معنا و مسمای الله صمد حیدر
ما شیعه مولاییم این است مسلمانی
ای ربّ کریم العفو

من آب که می‌نوشم دلواپس و بی تابم
با تشنگی روزه یاد لب اربابم

شب‌های پس از روضه از گریه نمی‌خوابم
وای از تن صد چاک آن یوسف کنعانی
ای ربّ کریم العفو

صد تیر به چشمش خورد صد تیر به مرکب خورد
بر پهلوی زهرا خورد آن چکمه که بر لب خورد

شلاق حرامی‎ها بر بازوی زینب خورد
ناموس خداوند است افتاده به حیرانی
ای ربّ کریم العفو

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



 [ 05:11:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1397/3/2 - ماه مبارک رمضان (شب هفتم) - حاج منصور ارضی   ...

دلبر دلش گرفته دلدار گریه کرده
عاشق همیشه وقت دیدار گریه کرده

به دوستی بنده هشیارتر خدا بود
از توبه‌ی گنه‎کار غفار گریه کرده

درد مریض را جز درد آشنا نفهمید
گاهی طبیب هم با بیمار گریه کرده

شرمنده از گناهان، دانی مثال ما چیست؟
خانه خراب، زیر آوار گریه کرده

شب زنده دارها را طوری دگر خریدن
طوبی بر آنکه تا صبح بیدار گریه کرده

یک شهر را دعای یک مست زنده کرده
مستی که در مناجات هشیار گریه کرده

در کسوت گدایی حرفی بلد نبودیم
سائل همیشه جای اصرار گریه کرده

با گریه طفل هر چه که خواسته گرفته
حاجت گرفته کودک هر بار گریه کرده

ما را فقط دعای زهرا نجات داده
مادر برای طفلش بسیار گریه کرده

کفاره‌ی گناه ما را حسین داده
هر بار بین گودال خونبار گریه کرده

یک یا حسین گفته وا کرده روزه‌اش را
آن تشنه که زمان افطار گریه کرده

آب فرات آخر تا خیمه‌ها نیامد
با مشک از خجالت صد بار گریه کرده

کف می‎زدند لشگر قلب رباب می‎سوخت
مابین خنده‎های اغیار گریه کرده

زیر عبا چه چیزی پنهان نموده ارباب
سرخ است چشمهایش انگار گریه کرده

گهواره بعد اصغر در دست ابن سعد است
گهواره در حراج بازار گریه کرده

(به کاسه‎های شیر افطار خیره بودم
دل رفت پشت خیمه یاد رباب کردم

از کام خشک طفل شش ماهه یادم آمد
هر لحظه‎ای که مشتم را پر ز آب کردم 

تیر سه شعبه بود و حلقوم پاره پاره
سر نیزه بود می‎رفت تشییع شیرخواره)

بر حال مادر ما در بین آتش و خون
دیوار دم گرفته شاید مسمار گریه کرده

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[چهارشنبه 1397-03-02] [ 05:18:00 ق.ظ ]





  مسجد ارک - 1397/3/1 - ماه مبارک رمضان (شب ششم) - حاج منصور ارضی   ...

وقت استغفار حال زار را از من نگیر
حس وحال گریه‌ی بسیار را از من نگیر

چند قطره اشک مانده از همه دارایی‌ام
پس عنایت کن همین مقدار را از من نگیر

من همین یک ماه را در خواب غفلت نیستم
بعد از این هم چشم شب بیدار را از من نگیر

با وجود معصیت بر توبه‌هایم دلخوشم
یا غفارالذنوب این حال استغفار را از من نگیر

جرم کمتر می‌شود با اعتراف بر گناه
یا اله المذنبین اقرار را از من نگیر

بهر درمان دلم گاهی به تو سر می‌زنم
ای طبیب اصلا دل بیمار را از من نگیر

روز محشر بر دهانم مهر خاموشی مزن
در قیامت فرصت گفتار را از من نگیر

هر که را خواهی بگیر از من ولی جان علی
اهل بیت حیدر کرار از من نگیر

حب حیدر شاخص تشخیص حق از باطل است
راه را گم می‌کنم معیار را از من نگیر

هفته‌ای یکبار هیئت میروم در طول سال
تا قیامت هفته‎ای یکبار را از من نگیر

کاری از من بر نمی‌آید به جز سینه زدن
التماست می‎کنم این کار را از من نگیر

لحظه‌ی افطار حالم کربلایی می‌شود
حال خوب لحظه‌ی افطار را از من نگیر

بی حیایی سنگ بر سر داد زینب ناله زد
روشنای دیدگان تار را از من نگیر 

(ای که بردی زیورآلات و النگوی مرا
لااقل این روسری پاره را از من نگیر

با کمانت هرچه می‎خواهی بزن ای حرمله
گوشوارم را ببر گهوار را از من نگیر)

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان، شادی روح امام و شهدا و سلامتی رهبر عزیز صلوات

موضوعات: ماه مبارک رمضان, مناجات  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-03-01] [ 08:57:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما