حالم بد است نبض مرا یک نگاه کن
آه ای طبیب حال مرا رو به راه کن

دستی بکش بر این سر شوریده لااقل
لطفی به شرم روی غلام سیاه کن

ما را قسم به زلف رهایت، رها مکن
ما را به زیر سایه‎ی خود در پناه کن

فکری به حال ما نکنی خوار می‎شویم
کاری برای قافله‎ای بی پناه کن

یک عده صحبت از غم اغیار می‎کنند
کاری برای زمزمه‎های تباه کن

ما هر چه می‎کشیم ز اغیار می‎کشیم
بیگانه را به مکر خودت سدّ راه کن

قومی به رغم تو ره بیراهه می‎روند
گمراه را به بارقه‎ای مرد راه کن

دل‎ها به دست تو به خدا نرم می‎شود
بی درد را تو جلوه‎ای از سوز و آه کن

دنیای بی‎وفا همه ارزانی حریف
ما را رهین منّت یک صبحگاه کن

روزی برادران رسول خدا شویم
روز دگر چه؟ امت خود را نگاه کن

یوسف به چاه مانده و گذشت از برادران
رحمی به حال قاطبه‎ی روسیاه کن

یا راحم الغریب قسم بر ولایتت
رحمی بر این امیر غریب سپاه کن

وقتی که می‎روی سوی شش گوشه‎ی حسین
پائین پا به ما نظر از قتلگاه کن

موضوعات: مناجات با امام زمان  لینک ثابت



[سه شنبه 1392-03-28] [ 08:53:00 ق.ظ ]